امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » مقطعات » شمارهٔ ۱۴
کتاب آن کس که از کس عاریت جست
مکن ز اهل خرد دیگر شمارش
که هست آن مونس محبوب کس را
گهی اندر بغل گه در کنارش
چه ابله مردکی باشد که گوید
[...]
امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » مقطعات » شمارهٔ ۱۶
خوش آنکو اندرین دیر مخالف
به کس یاری نه افتاد اتفاقش
که گر بر طبع دوران اوفتد یار
بلای دل بود هردم نفاقش
و گر طبع ترا افتد موافق
[...]
امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » مقطعات » شمارهٔ ۲۵
معنی شیرین و رنگینم به ترکی بیحد است
فارسی هم لعل و درهای ثمین گر بنگری
گوئیا در رسته بازار سخن بگشوده ام
یک طرف دکان قنادی و یک سو زرگری
زین دکانها هر گدا کالا کجا داند خرید
[...]
امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » مقطعات » شمارهٔ ۲۷
چو عزت بایدت ترک طمع کن
گدایان را ازین معنی است خواری
مه از خورشید روشن چون ضیا خواست
سیه رو گشت از آن بی اعتباری
درفشان گشت چون بر فرق مردم
[...]
امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » مقطعات » شمارهٔ ۲۸
فانیا گر شادیت باید طمع بگسل ز خلق
زانکه از رنج طمع دل را رسد هر دم غمی
گر بود در خاطرت رازی فرو خور دم مزن
چون ز ابنای زمان ممکن نباشد محرمی
بایدت از عالم آزادی برو آزاده باش
[...]