گنجور

آذر بیگدلی » دیوان اشعار » حکایات » شمارهٔ ۴۳ - حکایت

 

شنیدم که طمقاج با داد و دین

چو شد دادگر در خراسان زمین

فرستاد فرزانه یی بی لجاج

که تا بر نشابور بندد خراج

فرستاده ی خسرو بیهمال

[...]

۱۶ بیت
آذر بیگدلی
 

آذر بیگدلی » دیوان اشعار » حکایات » شمارهٔ ۴۵ - حکایت

 

شنیدم یکی از ملوک عجم

که فرمان روا بود در ملک جم

اجل افسر جم ربود از سرش

ملک زاده بر سر نهاد افسرش

همه بندی و بنده آزاد کرد

[...]

۱۶ بیت
آذر بیگدلی