گنجور

فضولی » دیوان اشعار فارسی » قصاید » شمارهٔ ۲۸

 

بسان چنگ بصد پرده می نهفتم راز

فغان که ناله بی اختیار شد غماز

مرا چو نی غم غربت به ناله می آرد

کجاست همدم و غمخواری غریب نواز

مراست سینه چو قاپر از هوای بتان

[...]

۳۴ بیت
فضولی
 

فضولی » دیوان اشعار فارسی » قصاید » شمارهٔ ۳۹

 

باز در ملک جهان عدل برافراخت علم

فلک افشاند ز دامان زمین گرد ستم

آفتاب طرب از اوج امل کرد طلوع

ظلمت شام غم از صبح سعادت زده دم

وقت آن شد که امل خنده زند بر حرمان

[...]

۳۴ بیت
فضولی
 

فضولی » ساقی نامه » بخش ۳ - مناظره با نی

 

شبی بود در سر مرا ذوق می

مذاق می‌ام کرد دمساز نی

به‌او گفتم ای همدم اهل درد

چرا همچو من گشته‌ای زار و زرد‌؟

بگو وجه زردی رخسار چیست‌؟

[...]

۳۴ بیت
فضولی