گنجور

فلکی شروانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱

 

هجر تو یکباره زبونم گرفت

درد تو ز اندازه برونم گرفت

آن ستمی کز تو کشیدم چه بود

آن غم دل بین که کنونم گرفت

هست غمت بر دل من تیر هجر

[...]

۴ بیت
فلکی شروانی
 

فلکی شروانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵

 

جانان نکند هرگز، هرگز نکند جانان

شادان دل ما یکدم، یکدم دل ما شادان

هجرش چو کشد ما را، ما را چو کشد هجرش

صد جان بدهد وصلش، وصلش بدهد صد جان

دردم چو بود از پی، از پی چو بود دردم

[...]

۴ بیت
فلکی شروانی
 

فلکی شروانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۷ - از قطعه ای

 

تا اثر جهان بود باد جهان به نام تو

تا گهر فلک بود، باد فلک غلام تو

مصلحت جهانیان هست دوام دولتت

باد ستون آسمان دولت بر دوام تو

کرد به نام تو خرد کل مرکبات را

[...]

۴ بیت
فلکی شروانی
 

فلکی شروانی » دیوان اشعار » اشعار پراکنده » شمارهٔ ۴ - از یک قصیده تکریر ناتمام

 

مشک است توده توده نهاده بر ارغوان

زلفین حلقه حلقه آن ماه دلستان

زآن توده توده، توده مشک آیدم حقیر

زآن حلقه حلقه، حلقه تنگ آمدم جهان

چون قطره قطره آب، لطیفست عارضش

[...]

۴ بیت
فلکی شروانی