گنجور

مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۳

 

چه شب است این که درو خون ستم ریخته اند

بر شکر ریز دعا زر کرم ریخته اند

موکب قدر رسید و به ره قدر سپاس

آب صد جشن جم و عید حرم ریخته اند

لشگر ظلم، سحرگه به شبیخون دعا

[...]

۳۰ بیت
مجیرالدین بیلقانی
 

مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۳

 

خورشید ملک پرور و بهرام کامران

برجیس سعد گستر و کیوان حکمران

کیوان رزم پیشه و برجیس بزم ساز

بهرام کینه گستر و خورشید صف ستان

خورشید چرخ داور و بهرام دادگر

[...]

۳۰ بیت
مجیرالدین بیلقانی