گنجور

طبیب اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴

 

دربان نکند جرأت و خاصان ملک هست

گوید که به سلطان که مرا کار شد از دست

مگسل ز من ای مهر گسل رشته الفت

کز هم چو گسستی نتوانیش بهم بست

از کرده پیشمان شدی اکنون تو که ما را

[...]

۱۲ بیت
طبیب اصفهانی
 

طبیب اصفهانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸ - ابیات ذیل در «تذکره عذری » از همین طبیب نقل گردیده و چنانکه پیداست از قصیده ای بوده، ولی این قصیده در هیچیک از دو نسخه دیوان که در دسترس ماست مسطور نگردیده است

 

تویی آن خسرو عادل بجهان کآوردی

آنچنان کار جهان را بنظام وتدبیر

که اگر گم شود از بیشه غزالی بمثل

می کند عدل قوی پنجه تو ناخن شیر

هر کجا ابر سخای تو شود قطره فشان

[...]

۱۲ بیت
طبیب اصفهانی