گنجور

سلیمی جرونی » شیرین و فرهاد » بخش ۱۱ - نمودن شاپور صورت خسرو به شیرین بار دوم

 

چو دیو شب برآمد از تنش جان

یکایک شد پری هر گوشه پنهان

فسون خوان سحرگه از دم سرد

پریها را همه در شیشه ای کرد

دگر ره رفته بد شاپور از پیش

[...]

۲۱ بیت
سلیمی جرونی
 

سلیمی جرونی » شیرین و فرهاد » بخش ۱۶ - رسیدن خسرو به ارمن

 

چو شب اشک زلیخا ریخت برخاک

برآمد یوسف خورشید از افلاک

سپاه روم، شد بر زنگ، فیروز

به تخت شرق، آمد خسرو روز

برآمد رومیی ناگه به صد فن

[...]

۲۱ بیت
سلیمی جرونی
 

سلیمی جرونی » شیرین و فرهاد » بخش ۲۶ - گوی باختن خسرو و شیرین با یکدیگر

 

چو صبح از بام مشرق سر برآورد

هزیمت بر سپاه شب در آورد

سپاهی هر طرف کردند جولان

درافکندند گوی زر به میدان

زهر جانب پری رویان شیرین

[...]

۲۱ بیت
سلیمی جرونی
 

سلیمی جرونی » شیرین و فرهاد » بخش ۶۳ - غزل گفتن باربد از زبان خسرو

 

چو کرد آخر نکیسا این عمل را

دگر ره باربد، خواند این غزل را

ز سر بنهاد دوران حشمت و ناز

زمان چشم نظر دارد به من باز

فلک کو مدتی نامهربان بود

[...]

۲۱ بیت
سلیمی جرونی