ایرانشان » کوشنامه » بخش ۲۲ - داستان اسکندر در خاور
سر داستانهای شاهان پیش
که خسرو همی داشتی پیش خویش
همه دانش و رای و فرهنگ و سنگ
همه چاره و پند و نیرنگ و رنگ
ز خواندن بیفزایدت رای و هوش
[...]
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۴۶ - چاره گری آتبین
گذرگاه بگرفته بود آتبین
پر اندیشه گشت از سپهدار چین
چنین گفت با کوش و با لشکری
که ما را دگرگونه شد داوری
چو کشتی فروان شود ساخته
[...]
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۶۲ - آگاه شدن کوش پیل دندان از نسب خویش
ز گفتار او گشت به مردشاد
فرود آمد از اسب مانند باد
فراوان ببوسید پیشش زمین
چنین گفت کای شاه ایران و چین
تو فرزند شاهی و ما کهتریم
[...]
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۶۷ - کشته شدن پسر آتبین به دست کوش
چو از کارش آگاه شد آتبین
بفرمود تا برنهادند زین
به اسب اندر آمد برآمد ز جای
شمالی شد از زیر او بادپای
چو نزدیک کوش آمد آواز داد
[...]
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۱۳۱ - بیدادگری کوش در چین
ز دشمن چو ایمن شد و کام یافت
شب و روز آرام و شادی بیافت
همه ساله با دل پرستان خویش
در ایوان و باغ و گلستان خویش
به پیشش سرود و می و نای بود
[...]
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۱۶۶ - ستمهای کوش
سراینده دهقان بسیار هوش
چنین یافت از کار و کردار کوش
که با مردمان سخت بد باز گشت
ز درگاه ضحاک چون بازگشت
همی بستد از هر کسی هرچه یافت
[...]
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۱۹۶ - فرستاده ی کارم در پیشگاه فریدون
فرستاده برداشت آن خواسته
یکی کاروانی شد آراسته
همی رفت تا شهر آمل رسید
فرود آمد و خیمه ها برکشید
فرستاده ی شاه شد پیش شاه
[...]
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۲۳۳ - لشکر کشی قارن به چین
برون آمد از پیش تخت بلند
به هر سو درافگند پویان نوند
بزرگان شه را بدرگاه خواند
چنان کاندر ایران سواری نماند
از آن نامداران گزیده سوار
[...]
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۲۹۶ - ایمنی کوش از کار فریدون، و بازگشت به خوی وارونه ی خود
پراندیشه بود و همی سال چند
بدان کز فریدونش آید گزند
چو بگذشت بر وی بسی سالیان
سپاهی نیامد از ایرانیان
شد ایمن ز کار فریدون و رزم
[...]
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۳۳۰ - آگاهی فریدون از شورش تور و سلم و کوش و فرستادن قارن و نریمان به جنگ آنان
وز آن جا سوی روم برگشت شاد
به داد و دهش دست و دل برگشاد
برون کرد ازآن پس ز دست پدر
همان آذرآبایگان سربسر
سوی سلم شد تور با آن سپاه
[...]