سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۳۲ - پیغام آوردن به نزدیک گودرز که گیو، بسته شده به دست بانو در شب اول
غلامی به نزدیک گودرز زود
نهانی شد و آشکارا نمود
که بانو به بیداد بگشاد دست
دو بازوی گیو دلاور ببست
چو بشنید گودرز برجست تفت
[...]
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۳۶ - وداع کردن فرامرز از نزد کاوس و تأسف خوردن رستم و پند دادن رستم،فرامرز را
پسر بار کرد و چو بربست کوس
سطخر گزین گشت چون آبنوس
به ماه دی برگ ریزان خروش
برآمد بدین سان که بدرید گوش
جهاندار با تهمتن یک دو روز
[...]
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۸۷ - شبیخون زدن طورگ بر فرامرز و شکست خوردن طورگ
برون شد از آن لشکر بی شمار
پسندیده گردان ده و دو هزار
ابا آلت رزم و ساز نبرد
دلاور سواران پیکار کرد
بدیشان چنین گفت بی ره روید
[...]
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۰۷ - بخشیدن کیخسرو،رای هندی را به فرامرز
سپیده چو از باختر زد درفش
چو کافور شد روی چرخ بنفش
زمین تازه شد کوه چون سندروس
ز درگاه برخاست آواز کوس
فرامرز با رستم پهلوان
[...]
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۱۴ - کشتن فرامرز، مهارک هندی را
مهارک چو دید آن سپاه نبرد
گریزا شد آهنگ دروازه کرد
همی خواست کان شهر سازد حصار
مگر رسته گردد از آن گیر و دار
ز کارش کسی با فرامرز گفت
[...]
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۷۴ - رفتن فرامرز نزد کیخسرو
چو چندی برآسود پیش نیا
جوان سرافراز پر کیمیا
سوی شهر ایران بسیچید را
ابا گنج و باکوس وپیل و سپاه
هرآن چیزکو را در آن روزگار
[...]