گنجور

اهلی شیرازی » رباعیات گنجفه » صنف سیم شمشیر است که بیش برست » برگ سیم ده شمشیر است

 

ای کاهوی تو صید بود صد شیرش

خورشید رخت کسی نه بیند سیرش

هر کس که بکوی تو دمی جان گرفت

زانجا نتوان راند به ده شمشیرش

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » رباعیات گنجفه » صنف سیم شمشیر است که بیش برست » برگ چهارم نه شمشیر است

 

ای چشم تو در کشتن عشاق دلیر

هرگز نشود دیده ز دیدار تو سیر

خوشباش که از جوهر افلاک قضا

آهخته بفرق دشمنت نه شمشیر

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » رباعیات گنجفه » صنف سیم شمشیر است که بیش برست » برگ پنجم هشت شمشیر است

 

ای کز تو نه دل گزیر دارد نه گذر

غیر از تو دو عالمم نیاید به نظر

گفتی که مرا به هشت جنت مفروش

هست این سخنم ز هشت شمشیر بتر

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » رباعیات گنجفه » صنف سیم شمشیر است که بیش برست » برگ ششم هفت شمشیر است

 

ای آنکه دو آهوی تو بر شیر زنند

چونست که ناوکی بمن دیر زنند

شاهنشه خوبانی و در بندگیت

هفت اختر چرخ هفت شمشیر زنند

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » رباعیات گنجفه » صنف سیم شمشیر است که بیش برست » برگ هفتم شش شمشیر است

 

ای آنکه زبون آهویت صد شیر است

سر پنجه آفتاب دستت زیر است

بر خصم تو شمشیر کشد از همه سو

کز شش جهت او سزای شش شمشیر است

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » رباعیات گنجفه » صنف سیم شمشیر است که بیش برست » برگ هشتم پنج شمشیر است

 

ای برده هزار دل به یک نرگس مست

مرغ دل کس ز دام زلف تو نجست

بهر عدویت ز پنج انگشت اجل

استاده زمانه پنج شمشیر بدست

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » رباعیات گنجفه » صنف سیم شمشیر است که بیش برست » برگ نهم چهار شمشیر است

 

ای آنکه فلک گشادم از وصل تو داد

بی وصل توام گشایش از دهر مباد

شمشیر تو زد ترک فلک از همه سو

زان چار طرف بچار شمشیر گشاد

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » رباعیات گنجفه » صنف سیم شمشیر است که بیش برست » برگ دهم سه شمشیر است

 

ای آنکه ز غمزه میزنی دشنه تیز

برخیز و به عشوه خون این خسته بریز

چشمان تو غمزه سه شمشیر زنند

کس چون بسه شمشیرزن افتد بستیز

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » رباعیات گنجفه » صنف سیم شمشیر است که بیش برست » برگ یازدهم دو شمشیر است

 

ای آنکه لبت رونق شکر شکند

چشم تو بغمزه صید دلها فکند

جز غمزه شوخ آندو چشم خونریز که دید

شوخی که بیکدست دو شمشیر زند

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » رباعیات گنجفه » صنف سیم شمشیر است که بیش برست » برگ دوازدهم یک شمشیر است

 

ای کز ستمت در دهن صد شیرم

بی روی تو از زندگی خود سیرم

مژگان تو گر هزار شمشیر کشد

باری من از و هلاک یک شمشیرم

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » رباعیات گنجفه » صنف چهارم که غلام و پیش برست » صنف چهارم که غلام و پیش برست

 

ای سرو سهی خاک رهت وقت خرام

کی صورت مه بود چو حسن تو تمام

هر کسکه ترا بنده بود پادشه است

در بندگی تو پادشاه است غلام

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » رباعیات گنجفه » صنف چهارم که غلام و پیش برست » برگ دوم وزیر غلام است

 

ای آنکه فلک شرم ز نام تو کند

در صورت جان ملک سلام تو کند

دستور سپهر با همه منصب و جاه

خواهد که وزیری غلام تو کند

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » رباعیات گنجفه » صنف چهارم که غلام و پیش برست » برگ سیم ده غلام است

 

ای آنکه قیامت از قیامت باشد

صد کبک دری مست خرامت باشد

یوسف نتوان گفت ترا کز خوبی

چون یوسف مصر ده غلامت باشد

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » رباعیات گنجفه » صنف چهارم که غلام و پیش برست » برگ چهارم نه غلام است

 

ای آنکه چو من بسی اسیرند ترا

شاهان همه در نظر حقیرند ترا

برگرد تو گردند که آزاد شوند

افلاک که نه غلام پیرند ترا

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » رباعیات گنجفه » صنف چهارم که غلام و پیش برست » برگ پنجم هشت غلام است

 

ای کز تو دل شکسته ام یافته کام

از کوی توام نیست سردار سلام

دل بنده تست کز غلامان بهشت

بخشند بهشت و جنتش هشت غلام

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » رباعیات گنجفه » صنف چهارم که غلام و پیش برست » برگ ششم هفت غلام است

 

ای آنکه بحسن شهره یی در ایام

هرگز نرسد شکست ایماه تمام

شاید که کند زمانه از هفت اختر

در پاس تو بر بام فلک هفت غلام

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » رباعیات گنجفه » صنف چهارم که غلام و پیش برست » برگ هفتم شش غلام است

 

ای آنکه غمت هزار دل شاد کند

شاه ستمت ملک دل آباد کند

بر شش جهت جهان خداوند شوند

گر لطف تو شش غلام آزاد کند

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » رباعیات گنجفه » صنف چهارم که غلام و پیش برست » برگ هشتم پنج غلام است

 

ای آنکه بتان را که چون سرو چمنند

خال و خط و کاکل و دو زلفت شکنند

شاید که ز دولت تو ای پنج غلام

در ملکت حسن پنج نوبت بزنند

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » رباعیات گنجفه » صنف چهارم که غلام و پیش برست » برگ نهم چهار غلام است

 

ای آنکه بحسن و خوبیی ماه تمام

ترک فلک از بندگیت یافته کام

آرند ز خسروان پی بند گیت

روم و ختن و هند و حبش چار غلام

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » رباعیات گنجفه » صنف چهارم که غلام و پیش برست » برگ دهم سه غلام است

 

ای خاک در تو برتر از عرش عظیم

لطف تو ربود خلقی از خلق کریم

شاهی تو و از سعادت فتح و ظفر

دایم سه غلام اند بکوی تو مقیم

اهلی شیرازی
 
 
۱
۱۴۵
۱۴۶
۱۴۷
۱۴۸
۱۴۹
۱۵۰
sunny dark_mode