گنجور

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲ - در مدح میر عفیف الدین گوید

 

تا آتش خور تافته برج سرطان را

همچون شرر آتش زده ذرات جهان را

خورشید جهان سوخت مگر کآتش دوزخ

از چشمه خورشید برون کرده زبان را

شد فاخته سوخته خاکستر و آن هم

[...]

۵۰ بیت
اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۳ - در حکمت و موعظه گوید

 

آدمی مجموعه علم و حقیقت پروری است

صورت زیبای او دیباچه صورتگری است

حشمت خیل ملک با قدر آدم هیچ نیست

شوکت شاهنشهی بیش از علو لشکری است

با وجود بحر کشتی تخته اش بر سر زند

[...]

۵۰ بیت
اهلی شیرازی