اهلی شیرازی » شمع و پروانه » بخش ۶ - سبب نظم کتاب
مرا سوزی شبی با خویشتن بود
چو فانوس آتشم در پیرهن بود
شبی روشن چو صبح نیک روزان
کواکب چون چراغ مه فروزان
فلک را بس گل از کوکب شکفته
[...]
اهلی شیرازی » شمع و پروانه » بخش ۱۰ - آغاز داستان شمع و پروانه
حدیثی دارم از روشندلی یاد
بسی شیرین تر از شیرین و فرهاد
بدل افروزی و جانسوزی افزون
ز حسن لیلی و از عشق مجنون
عجب حسنی و عشقی کز حقیقت
[...]
اهلی شیرازی » شمع و پروانه » بخش ۱۲ - دیدن پروانه شمع را و عاشق شدن بر او
زهی فرخنده فرخ جبینی
همایون طلعتی دولت قرینی
سعادت یاوری کز بخت مسعود
نبرده رنج یابد گنج مقصود
به تاریکی چو بردارد سر از جیب
[...]
اهلی شیرازی » شمع و پروانه » بخش ۲۹ - زاری شمع از فراق پروانه
بلایی همچو تنهایی نباشد
به تنهایی شکیبایی نباشد
هر آن لعلی که در سنگی درون است
ز تنهاییست کش دل غرق خون است
نیارد تاب تنهایی دل کس
[...]
اهلی شیرازی » سحر حلال » بخش ۱۴ - مدح خواجه معین الدین محمد صاعدی
ساقی از اقبال تو ما سر خوشیم
وز می الطاف تو یکسر خوشیم
بر غم ما چون دل رحمت بود
رحم تو هم داخل رحمت بود
بخت تو کز پنجه شیر آب خورد
[...]
اهلی شیرازی » سحر حلال » بخش ۱۴ - مدح خواجه معین الدین محمد صاعدی
ساقی از اقبال تو ما سر خوشیم
وز می الطاف تو یکسر خوشیم
بر غم ما چون دل رحمت بود
رحم تو هم داخل رحمت بود
بخت تو کز پنجه شیر آب خورد
[...]