جویای تبریزی » دیوان اشعار » مناقب » شمارهٔ ۲۴ - در نعت پیامبر صلی الله علیه و آله
شده است بسکه گزیدم ز زشتی اعمال
چو شانه در کفم انگشتها خلال خلال
نشد ز چنگ تمنا خلاص مرغ دلم
که هست رشتهٔ پایش درازی آمال
اگرچه در قفس غم بریخت بال و پرم
[...]
جویای تبریزی » دیوان اشعار » مناقب » شمارهٔ ۴۶ - در منقبت حضرت امام حسن عسکری (ع)
زفیض گلشن دیدار و جوش حیرانی
نگه به دیده مرا یوسف است زندانی
خوش آن دمی که بریزد به جام حوصله ام
لبت ز پهلوی خط باده های ریحانی
در آرزوی هم آغوشیت پس از مردن
[...]
جویای تبریزی » دیوان اشعار » مناقب » شمارهٔ ۴۷ - در منقبت قایم آل محمد حضرت صاحب الزمان
تنگ عیشم دارد از بس دور چرخ چنبری
چون شمیم غنچه ام در دام بی بال و پری
همچو بوی گل قوی پروازم از پهلوی ضعف
هر نسیمی بال سعیم را نماید شهپری
خوب و زشت هر بد و نیکی برم روشن بود
[...]
جویای تبریزی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۰ - در تعریف اسب
تعالی الله ز رخش باد رفتار
که زیبد گرد راهش بوی گلزار
به رفتن چون نسیم است و به تک باد
به تن قاف و به صورت چون پریزاد
نسیم آسا خرامش دلپسند است
[...]
جویای تبریزی » دیوان اشعار » ترجیعات » در منقبت امام رضا (ع)
باشد زبان خامهٔ من وحی ترجمان
از فیض مدح حضرت سلطان انس و جان
شاهنشهی که در نظر دید برتر است
قدر غبار درگهش از اوج لامکان
تا هست تشنه است به خون عدوی او
[...]