گنجور

جویای تبریزی » دیوان اشعار » مناقب » شمارهٔ ۲۴ - در نعت پیامبر صلی الله علیه و آله

 

شده است بسکه گزیدم ز زشتی اعمال

چو شانه در کفم انگشتها خلال خلال

نشد ز چنگ تمنا خلاص مرغ دلم

که هست رشتهٔ پایش درازی آمال

اگرچه در قفس غم بریخت بال و پرم

[...]

۵۴ بیت
جویای تبریزی
 

جویای تبریزی » دیوان اشعار » مناقب » شمارهٔ ۴۶ - در منقبت حضرت امام حسن عسکری (ع)

 

زفیض گلشن دیدار و جوش حیرانی

نگه به دیده مرا یوسف است زندانی

خوش آن دمی که بریزد به جام حوصله ام

لبت ز پهلوی خط باده های ریحانی

در آرزوی هم آغوشیت پس از مردن

[...]

۵۴ بیت
جویای تبریزی
 

جویای تبریزی » دیوان اشعار » مناقب » شمارهٔ ۴۷ - در منقبت قایم آل محمد حضرت صاحب الزمان

 

تنگ عیشم دارد از بس دور چرخ چنبری

چون شمیم غنچه ام در دام بی بال و پری

همچو بوی گل قوی پروازم از پهلوی ضعف

هر نسیمی بال سعیم را نماید شهپری

خوب و زشت هر بد و نیکی برم روشن بود

[...]

۵۴ بیت
جویای تبریزی
 

جویای تبریزی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۰ - در تعریف اسب

 

تعالی الله ز رخش باد رفتار

که زیبد گرد راهش بوی گلزار

به رفتن چون نسیم است و به تک باد

به تن قاف و به صورت چون پریزاد

نسیم آسا خرامش دلپسند است

[...]

۵۴ بیت
جویای تبریزی
 

جویای تبریزی » دیوان اشعار » ترجیعات » در منقبت امام رضا (ع)‏

 

باشد زبان خامهٔ من وحی ترجمان

از فیض مدح حضرت سلطان انس و جان

شاهنشهی که در نظر دید برتر است

قدر غبار درگهش از اوج لامکان

تا هست تشنه است به خون عدوی او

[...]

۵۴ بیت
جویای تبریزی