گنجور

رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۵

 

گرفت خواهم زلفینِ عَنْبَرینِ تو را

به بوسه نقش‌ کنم برگِ یاسمینِ تو را

هر آن زمین که تو یک ره بر او قدم بنهی

هزار سجده بَرَم خاکِ آن زمینِ تو را

هزار بوسه دهم بر سحای نامهٔ تو

[...]

۵ بیت
رودکی
 

رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۱

 

گل صدبرگ و مشک و عنبر وسیب

یاسمین سپید و مورد بزیب

این همه یکسره تمام شدست

نزد تو، ای بت ملوک فریب

شب عاشقت لیله‌القدرست

[...]

۵ بیت
رودکی
 

رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۲۲

 

چون تیغ به دست آری، مردم نتوان کشت

نزدیک خداوند بدی نیست فرامشت

این تیغ نه از بهر ستمکاران کردند

انگور نه از بهر نبیذ است به چرخشت

عیسی به رهی دید یکی کشته فتاده

[...]

۵ بیت
رودکی
 

رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۴۴

 

اگر چه عذر بسی بود روزگار نبود

چنان که بود به ناچار خویشتن بخشود

خدای را بستودم، که کردگار من است

زبانم از غزل و مدح بندگانش نسود

همه به تنبل و بند است بازگشتن او

[...]

۵ بیت
رودکی
 

رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۴۶

 

می آرد شرف مردمی پدید

آزاده نژاد از درم خرید

می آزاده پدید آرد از بداصل

فراوان هنرست اندرین نبید

هرآن گه که خوری می خوش آن گه است

[...]

۵ بیت
رودکی
 

رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۴۹

 

کار همه راست، آن چنان که بباید

حال شادیست، شاد باشی، شاید

انده و اندیشه را دراز چه داری؟

دولت خود همان کند که بباید

رای وزیران ترا به کار نیابد

[...]

۵ بیت
رودکی
 

رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۵۶ - در مدح ابوالطیب طاهر مصعبی

 

مرا جود او تازه دارد همی

مگر جودش ابر است و من کشتزار

«مگر» یک سو افکن، که خود هم چنین

بیندیش و دیدهٔ خرد برگمار

ابا برق و با جستن صاعقه

[...]

۵ بیت
رودکی
 

رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۱۳

 

بیار آن می که پنداری روان یاقوت نابستی

و یا چون برکشیده تیغ پیش آفتابستی

بپاکی گویی: اندر جام مانند گلابستی

به خوشی گویی: اندر دیدهٔ بی‌خواب خوابستی

سحابستی قدح گویی و می قطرهٔ سحابستی

[...]

۵ بیت
رودکی
 

رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۲۳

 

مرا ز منصب تحقیق انبیاست نصیب

چه آب جویم از جوی خشک یونانی؟

برای پرورش جسم جان چه رنجه کنم؟

که: حیف باشد روح القدس به سگبانی

به حسن صوت چو بلبل مقید نظمم

[...]

۵ بیت
رودکی
 

رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۲۸

 

دل تنگ مدار ای ملک از کار خدایی

آرام و طرب را مده از طبع جدایی

صد بار فتادست چنین هر ملکی را

آخر برسیدند به هر کام روایی

آن کس که ترا دید و ترا بیند در جنگ

[...]

۵ بیت
رودکی