گنجور

آشفتهٔ شیرازی » غزلیات » شمارهٔ ۷۵۲

 

مردگان را از دم عیسی حیاتی تازه بود

کم ز عیسی نیستی من عظمکی دارم رمیم

هرچه جز عشق است آشفته خطا کردم خطا

غیر مدح مرتضی استغفرالله العظیم

۲ بیت
آشفتهٔ شیرازی
 

آشفتهٔ شیرازی » غزلیات » شمارهٔ ۸۱۱

 

بوستان باغ بهشت است و عیان می‌بینم

نیستم آدم اگر بی‌تو در او بنشینم

هیچ دانی ز چه از کف ننهم جام شراب؟

زآن که عکس رخ دلدار در آن می‌بینم

۲ بیت
آشفتهٔ شیرازی
 

آشفتهٔ شیرازی » غزلیات » شمارهٔ ۸۱۲

 

شدم آشفته همسایه به عشق خانه‌سوز امشب

منم آن خس که با شعله سر هم‌خانگی دارم

مگر دست خدا برهاندم زین آتش سوزان

وگرنه من کجا آن قدرت مردانگی دارم

۲ بیت
آشفتهٔ شیرازی