گنجور

بابافغانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵ - تا جهان بحر و سخن گوهر و انسان صدفست

 

تا جهان بحر و سخن گوهر و انسان صدفست

گوهر بحر سخن مدحت شاه نجفست

والی ملک عرب سرور اشراف قریش

آنکه تشریف قدومش دو جهان را شرفست

شمع جمعست چو در گوشه ی محراب دعاست

[...]

۲۲ بیت
بابافغانی
 

بابافغانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۵ - ای چشمه ی مهر از کف نعلین تو ظاهر

 

ای چشمه ی مهر از کف نعلین تو ظاهر

چون آب روان گرد رهت طیب و طاهر

سلطان خراسان علی موسی جعفر

ای مهر رخت شمع سراپرده ی باقر

تابنده ز لوح دلت اسرار الهی

[...]

۲۲ بیت
بابافغانی