گنجور

بابافغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۱

 

غریب کوی تو بی ناله ی حزین ننشست

نداشت صحبت و با هیچ همنشین ننشست

نه مرغ بر سر من مور نیز خانه گرفت

کسی به راه بت خویش بیش ازین ننشست

چه غم ز دامن آلوده ی منست ترا

[...]

۱۱ بیت
بابافغانی
 

بابافغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۳

 

خزان آمد گریبان را برندی چاک خواهم کرد

بمن می ده که پر افشانیی چون تاک خواهم کرد

ورق را تازه گردانید بستان، می بگردانید

که چندین معنی رنگین دگر ادراک خواهم کرد

فروزان گشت روی برگ و خون رز بجوش آمد

[...]

۱۱ بیت
بابافغانی
 

بابافغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۰۷

 

مه خورشدروی من دمی یک جا نمی‌گنجد

چنان گرمست بر دل‌ها که در دل‌ها نمی‌گنجد

نسیم دامنش گلزار گیتی برنمی‌آرد

غبار موکبش در عرصهٔ غبرا نمی‌گنجد

شهیدی کز سر کویش غبارآلود بیرون شد

[...]

۱۱ بیت
بابافغانی