ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۵ - ایضاً له
میان چرخ و میان ملاعبش گه لعب
جهان و ملک جهان هر دود ا و یک ندبست
ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۵ - ایضاً له
دراز هست چو امید و تن درست چو عمر
ولیک کوتهی عمر خصم را سبب است
ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۵ - ایضاً له
دلی که حمله پذیرفت ازو به فکرت و هم
گرش بینی گوئی که خوشه عنب است
ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۵ - ایضاً له
چنان بلرزد جسم از نهیب او که خرد
گمان برد که در او روح لرزه دار تب است
ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۵ - ایضاً له
نه هر که شکلش به بسود مشکلش بنمود
که در حقایق علمش دقایق ادب است
ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۵ - ایضاً له
به چنگ شیر عرب نجم دین و صدر جهان
چو شاخ معجزه هم اژدها و هم خشب است
ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۵ - ایضاً له
جلیل بار خدائی که در جلالت او
سپهر و گیتی بیش از قیاس روز و شب است
ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۵ - ایضاً له
موفقی که ز جودش ستاره در خجلت
مظفری که ز تیغش زمانه در هرب است
ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۵ - ایضاً له
ز فر دولت او و شکوه حشمت او
هوا گشاده دل و روزگار بسته لب است
ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۵ - ایضاً له
به سازگاری طبعش مفید چون صحبت
بکار سازی رایش مصیب چون ذهب است
ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۵ - ایضاً له
موافق آمد بارای طبع کنیت او
که حلم او گه قدرت قوی تر از غضب است
ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۵ - ایضاً له
قضا مشقت پیری نهاد گرزش را
از آنکه تن را تأثیر کمترش حدب است
ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۵ - ایضاً له
ایا عدیم نظیری کجا وجود و عدم
ز چون تو نسل یکی بیوه و دگر عزب است
ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۵ - ایضاً له
توئی که از تو و ز روزگار همت تو
جهان به راحت و عالی تن تو در تعب است
ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۵ - ایضاً له
حطب که گرمی تیغ تو دید و تیزی آن
چه گفت گفت که آتش به جای این حطب است
ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۵ - ایضاً له
غذای سهم تو خون عدوست پنداری
وگرنه چون رگش از خون تهی تر از عصب است
ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۵ - ایضاً له
نشاط با دو طرب جفت طبع و رای دلت
که شرق و غرب ز تو با نشاط و با طرب است
ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۷
بدان خدای که هر دم به شکر خدمت او
زبان عقل تر و کام فضل شیرین است
ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۷
به لطف صنع برآورد بی ستون قصری
که قصر خسرو انجم نه قصر شیرین است
ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۷
عروس نعمت او باز می رود به عدم
به مهر خویش که داماد شکر عنین است