ترک من بر سطح مه خطی مدور می‌کشد

دور بادا چشم بد الحق که در خور می‌کشد

می‌نهد بر سبزه پرچین گرد گل گویی مگر

در خم قوس قزح خورشید خاور می‌کشد

خط سبزش را توان گفتن که خضر دیگرست

[...]

باد بهار میوزد از روی مرغزار

جان تازه میکند نفس باد نو بهار

چون بوی عنبرست به دم خاک بوستان

چون آب صندلست به رنگ آب جویبار

گر عکس آسمان نفتادست بر زمین

[...]

باز دین و ملک را بر رغم چرخ چنبری

کارها خواهد نهادن روی در نیک اختری

عرضه دارم کز چه معنی این تصور کرده ام

واندر استخراج آن چون کرد فکرم ساحری

بنده را شاهنشه عادل طلب فرموده بود

[...]

شنیدم ز گفتار کار آگهان

بزرگان گیتی کهان و مهان

که پیغمبر پاک و الا نسب

محمد سر سروران عرب

چنین گفت روزی باصحاب خود

[...]