گنجور

سلطان باهو » غزلیات » شمارهٔ ۴۹

 

الا ای یار فرزانه بیا با ما به میخانه

چو مردان باش مستانه بکن با جام پیمانه

گرو باید مصلی را به دست آور قدح می را

مصفا کن دل و جان را، مشو خود مرد فرزانه

چه شد فرزانه گر گردی، به نیمی جو نمی‌ارزی

[...]

۹ بیت
سلطان باهو
 

سلطان باهو » غزلیات » شمارهٔ ۵۰

 

یقین دانم درین عالم که لا معبود الا ھُو

ولا موجود فی الکونین لا مقصود الا ھُو

چو تیغ لا بدست آری بیا تنها چه غم داری

مجو از غیر حق یاری که لا فتاح الا ھُو

بلا لا لا همه لا کن بگو الله والله جو

[...]

۹ بیت
سلطان باهو