خالد نقشبندی » قطعات » قطعه شماره ۴۰
چیست بر آن کس که پوید خاک سالار عرب
مینبوید تا ابد بویای پر عطر و طرب
بر سرم چندان مصیبت ریخت از هجران تو
گر بریزد فی المثل بر روزها، گردند شب
خالد نقشبندی » قطعات » قطعه شماره ۴۱
هر چند دل از محنت ایام داغ یافت
رمزی ز داغهای دلم قرچه داغ یافت
اما چو دید راه وصال است وصل را
وهم آن خیال کرد و ز داغش فراغ یافت
خالد نقشبندی » قطعات » قطعه شماره ۴۲
نسیما گرفتند ره بر در آن سرو دلجویت
بگو ای زمره شیر افکنان نخجیر آهویت
ز طول مدت هجران و شام محنت دوری
تو مانی زنده، خالد گشت قربان دو ابرویت
خالد نقشبندی » قطعات » قطعه شماره ۴۳
خورد در نافه خون مشک ختن از رشک گیسویش
نهد سروسهی سر در قدم از قد دلجویش
اگر زاهد به خواب آن شوخ را بیند یقین دانم
نسازد سجده را هرگز به جز محراب ابرویش
خالد نقشبندی » قطعات » قطعه شماره ۴۴
واله شوق جمال دوستان
بی نصیب از گشت باغ و بوستان
بنده وامانده از وصل حبیب
خالد درمانده در هندوستان
خالد نقشبندی » قطعات » قطعه شماره ۴۵
سلامی جانفزا چون نشئه می
تحیاتی فزونتر زان پیاپی
بر آن نو باوه باغ جوانی
که باشد زهر بیاو زندگانی
خالد نقشبندی » قطعات » قطعه شماره ۴۶
قاضئی مانند ملا مصطفی در سرزمین
نیست، قاضی خود بود چون دیگران شاهد بر این
میستاند تا نبیند نان او هرگز به خواب
خواب مستی از دو چشم دلبران نازنین
خالد نقشبندی » رباعیات » رباعی اول - این شعر در واقع قطعه است
گر بی تو شوم شاد غمم روز فزون باد
سر تا قدمم در یم آفات نگون باد
ور بر گل نسرین نگرم بی گل رویت
چون غنچه دلم ته به ته آغشته خون باد
خالد نقشبندی » رباعیات » رباعی دوم
امروز که منزلم نصیبین گردید
از داغ غمت دلم نصیبین گردید
دوری ز سر کوی تو از من دور است
اما چه توان کرد نصیبب این گردد
خالد نقشبندی » رباعیات » رباعی سوم
ای آنکه ز کنهت همه کس حیرانند
دیوانه و دانا به برت یکسانند
القصه ز تو غیر تو کس واقف نیست
نازم به تقدس تو ای بیمانند