گنجور

نجم‌الدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب پنجم » فصل هشتم

 

در عشق تو برخاسته‌ام از همه کار

کین کار کسی نیست که کاری دارد

نجم‌الدین رازی
 

نجم‌الدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب پنجم » فصل هشتم

 

برنج اندرست ای خردمند گنج

نیابد کسی گنج نابرده رنج

نجم‌الدین رازی
 

نجم‌الدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب پنجم » فصل هشتم

 

مدعی بسیار داری اندرین صنعت ولیک

زیرکان دانند سیر از سوسن و خار از سمن

بی‌جمال یوسف و بی‌عشق یعقوب از گزاف

تو تیایی ناید از هر باد و از هر پیرهن

نجم‌الدین رازی
 

نجم‌الدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب پنجم » خاتمه تحریر دوم مرصاد العباد

 

شها توقعم از خدمتی چنین کردن

نه جبه بود و نه دستار و طیلسان وردا

نه جاه و منصب و نه احتشام بود و قبول

نه مال و نعمت و ثروت نه حرمت دنیا

نه نیز شیر و می و انگبین نه میوه و باغ

[...]

نجم‌الدین رازی
 

نجم‌الدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب پنجم » خاتمه تحریر دوم مرصاد العباد

 

یا رب تو مرین سایه یزدانی را

بگذار بدین جهان جهانبانی را

اندر کنف عاطفت خویشش دار

این حامی بیضه مسلمانی را

نجم‌الدین رازی
 

نجم‌الدین رازی » رسالهٔ عشق و عقل (معیار الصدق فی مصداق العشق) » بخش ۴ - فصل

 

ایشان دارند دل من ایشان دارند

ایشان که سر زلف پریشان دارند

نجم‌الدین رازی
 

نجم‌الدین رازی » رسالهٔ عشق و عقل (معیار الصدق فی مصداق العشق) » بخش ۴ - فصل

 

عشق را گوهر برون از کون کانی دیگرست

کشتگان عشق را از وصل جانی دیگرست

عشق بی عین است و بی شین است وبی قاف ای پسر

عاشق عشق چنین هم از جهانی دیگرست

دانهٔ عشق جمالش چینهٔ هر مرغ نیست

[...]

نجم‌الدین رازی
 

نجم‌الدین رازی » رسالهٔ عشق و عقل (معیار الصدق فی مصداق العشق) » بخش ۴ - فصل

 

دوشم سحر گهی ندی حق بجان رسید

کای روح پاک مرتع حیوان چه می کنی

تو نازنین عالم عصمت بدی کنون

با خواری و مذلّت عصیان چه می کنی

پروردهٔ حظائر قدسی بناز وصل

[...]

نجم‌الدین رازی
 

نجم‌الدین رازی » رسالهٔ عشق و عقل (معیار الصدق فی مصداق العشق) » بخش ۴ - فصل

 

قد قامت القیامه کجا عشق داد بار

بل عشق معتبر زقیامت هزار بار

نجم‌الدین رازی
 

نجم‌الدین رازی » رسالهٔ عشق و عقل (معیار الصدق فی مصداق العشق) » بخش ۴ - فصل

 

عشق آمد و عقل کرد غارت

ای دل تو بجان بر این بشارت

ترک عجبی است عشق و دانی

کز ترک عجیبنیست غارت

شد عقل که در عبارت آرد

[...]

نجم‌الدین رازی
 

نجم‌الدین رازی » رسالهٔ عشق و عقل (معیار الصدق فی مصداق العشق) » بخش ۴ - فصل

 

عقل شخصی است خواجگی آموز

عشق دردیست پادشاهی سوز

نجم‌الدین رازی
 

نجم‌الدین رازی » رسالهٔ عشق و عقل (معیار الصدق فی مصداق العشق) » بخش ۵ - فصل

 

بخدای ار کسی تواند شد

بی خدای از خدای برخوردار

نجم‌الدین رازی
 

نجم‌الدین رازی » رسالهٔ عشق و عقل (معیار الصدق فی مصداق العشق) » بخش ۶ - فصل

 

فراز کنگرهٔ کبریاش بازانند

فرشته صید و پیمبر شکار وسبحان گیر

نجم‌الدین رازی
 

نجم‌الدین رازی » رسالهٔ عشق و عقل (معیار الصدق فی مصداق العشق) » بخش ۶ - فصل

 

مرغان او هر آنچه از آن آشیان پرند

بس بی خودند جمله و بی بال و بی پرند

شهباز حضرتند دو دیده بدوخته

تا جز بر وی شاه بکونین ننگرند

بر دست شاه پرورش و زقّه یافته

[...]

نجم‌الدین رازی
 

نجم‌الدین رازی » رسالهٔ عشق و عقل (معیار الصدق فی مصداق العشق) » بخش ۶ - فصل

 

دعوّی عشق جانان در هر دهان نگنجد

وصف جمال رویش در هر زبان نگنجد

نور کمال حسنش در هر نظر نیاید

شرح صفات ذاتش درهر بیان نگنجد

عزّجلال وصلش جبریل درنیابد

[...]

نجم‌الدین رازی
 

نجم‌الدین رازی » رسالهٔ عشق و عقل (معیار الصدق فی مصداق العشق) » بخش ۶ - فصل

 

بدبخت اگر بر لب دریا باشد

جز با لب خشک همچو دریا نبود

نجم‌الدین رازی
 

نجم‌الدین رازی » رسالهٔ عشق و عقل (معیار الصدق فی مصداق العشق) » بخش ۶ - فصل

 

تا قیامت شرح عشقش دادمی

گر کسی بودی که باور داشتی

نجم‌الدین رازی
 

نجم‌الدین رازی » مجموعهٔ اشعار » سایر اشعار » شمارهٔ ۱

 

پاک کن ز آلایش و آرایش خود راه را

تا شوی سرهنگ عالی رتبت این درگاه را

جغدوار اندر خراب این جهان ماوی مگیر

تا شوی باز خشین مر دست شاهنشاه را

نفس تو دجال تست و روح تو عیسی تو

[...]

نجم‌الدین رازی
 
 
۱
۶
۷
۸
۹
۱۰
sunny dark_mode