گنجور

سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۲۵ - در مدح خواجه معین الدین ابونصر احمدبن فضل غزنوی

 

عقل محرم تا بود دستور سلطان بدن

کی به ناواجب رود فرمان جان در ملک تن

جان جهانی لشکر عالی نسب دارد همی

هر یکی با کار و باری در جهان خویشتن

ساخته میران این لشکر ز روی مرتبت

[...]

۵۰ بیت
سنایی
 

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثّالث: اندر نعت پیامبر ما محمّد مصطفی علیه‌السّلام و فضیلت وی بر جمیع پیغمبران » بخش ۱۰ - در تفسیر وما ارسلناک الّا رحمة‌للعالمین

 

چون تو بیماری از هوا و هوس

رحمة العالمین طبیب تو بس

هرکرا از جلال مایه بُوَد

خرد مصطفاش دایه بُوَد

بست دیوار بهر منت را

[...]

۵۰ بیت
سنایی
 

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّابع فصل فی‌الغرور و الغفلة والنسیان و حبّ‌الامانی والتّهور فی امور الدّنیا و نسیان‌الموت والبعث والنشر » بخش ۴۷ - محمدت در حرکت و سیر و رنج بردن

 

زین زمین خسی به چرخ کسی

شب و شبگیر کن مگر برسی

خاصه در خیر عار باشد عار

از توانا توانی اندر کار

دل و تن را عسل مده بسیار

[...]

۵۰ بیت
سنایی
 

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثامن ذکرالسطان یستنزل‌الامان » بخش ۳۷ - مدح پادشاه به ترتیب کواکب و بروج دوازده‌گانه

 

پای برنه بر آسمان سرمست

تیغ بهرامشاهی اندر دست

مه چو پیش آیدت سرش بشکن

تیر اگر دم زند زبانش بکن

زخمه بستان ز پنجهٔ ناهید

[...]

۵۰ بیت
سنایی
 

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثامن ذکرالسطان یستنزل‌الامان » بخش ۳۸ - فی صفة‌العلماء و امراء الدولة القاهرة و صفة غلمانه و جنده کثّرهم‌اللّٰه

 

عالمانت چو تیغ چیره زبان

عاملانت چو نیزه بسته میان

وین کمر بستگان که بر درِ تو

بگشادند جمله کشور تو

گرچه همواره تند و کین دارند

[...]

۵۰ بیت
سنایی