گنجور

 
اسیر شهرستانی

گلی که رنگ فروشد به شعله می نوشی است

میی که حوصله بخشد به شیشه بیهوشی است

ز چهره مه و خورشید می توان فهمید

جهان مسخر شمع زبان خاموشی است

 
sunny dark_mode