گنجور

 
 
 
اسیر شهرستانی

آنکه صید عالم از چشم خماری کرده است

یاد خود کرده است پنداری شکاری کرده است

دیده در آیینه روی خویش و بیخود گشته است

حیرتستان را بهارش نوبهاری کرده است

گل به سر ساغر به کف پا در حنا می آید آه

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه