گنجور

 
اسیر شهرستانی

چقدرها ز رهت نشو و نما می روید

گل جدا سرو جدا لاله جدا می روید

باغبان گو نظر و دیده حیرت بگشا

سیرگلزار جهان کن که چها می روید

دیده شمع قدان روشن از این سرمه راز

پر پروانه ز خاکستر ما می روید

شمع مجلس اگر از سرو قدت یاد کند

جای کاهیدن از او نشو و نما می روید

بسکه شبنم زده شد ز آبله پای اسیر

خار صحرای جنون سبزه نما می روید