حباب با دل من آشنایی ای دارد
شکسته بند خطر مومیایی ای دارد
رهین منت پیر و جوان ز یکرنگی است
دلی که آینه خو شد گدایی ای دارد
خرابه کشتی و صحرا محیط و دل طوفان
جنون به عالم دل ناخدایی ای دارد
جنون ملال گداز خوشی است عاشق را
دیار دل نمکین روشنایی ای دارد
به نقص ما منگر بیش از این حریم دل است
که نارسا نگه اینجا رسایی ای دارد
خرابه دل من مسجد نماز من است
قضای ظاهریم خوش ادایی ای دارد
صفای آینه غیر است و جذبه نامحرم
اگر دلی به دلی آشنایی ای دارد
ز داغ بندگیت دل جدا نمی داند
اسیر عاجز اگر خودنمایی ای دارد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.