سخنها بر زبان چون رشته ها بر سوزنی پیچید
خوش آزاری کشد هوشی که در فهمیدنی پیچد
دلم گر پنجه با فولاد گیرد تا بد از جوهر
ندارد دستم آن قدرت که طرف دامنی پیچد
به خارم هر که آتش می زند در پرده می سوزم
مبادا دود تلخی در دماغ دشمنی پیچد
نبندد خواب غفلت بال پرواز دل روشن
ندیدم ذره ای هرگز به دام روزنی پیچد
به این نیرنگها صید دلم کردن به آن ماند
که طفل از ساده لوحی بلبلی در گلشنی پیچد
ز بیم حرف سرد دوستان آتش مزاجان را
نفس دودی است کز باد صبا در گلخنی پیچد
نفس پیچد چو دود از وصف هر مویش اسیر امشب
چه خواهم گفت اگر آن طره در پیچیدنی پیچد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.