گنجور

 
اسیر شهرستانی

گر دل غبار گشته امید خیال هست

باران شکار ابر پراکنده حال هست

پروانه آبروست گهر صاف طینت است

هر جا که حسن پاک بود انفعال هست

سر می کنیم پیش تو گر پر گشودنی است

در طالع خموشی ما یک سؤال هست

آهی بساط گریه ما را گشوده است

صدگونه گل به سایه یک نو نهال هست

رنگین تر از بهار به مطلب رسیده ایم

حیرت به کام روز و شب و ماه و سال هست