بر در میخانه بنشستیم باز
توبهٔ صد ساله بشکستیم باز
آب چشم ما به هر سو رو نهاد
شد روان با بحر پیوستیم باز
لطف ساقی بین که از انعام او
در خرابات مغان مستیم باز
دل به دست زلف او دادیم و برد
بی سر و سامان و پابستیم باز
نیست گشتم از وجود و از عدم
از وجود و جود او هستیم باز
با وصالش شکر می گوئیم ما
کز بلای هجر وارستیم باز
رند و ساقی سید و بنده به هم
بر در میخانه بنشستیم باز
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به توصیف لحظهای میپردازد که به میخانه رفته و پس از سالها توبه و دوری، دوباره به دلخواهی خود به آن جا بازمیگردد. او با اشک چشم خود، شادی و بهجتی را که از لطف ساقی به دست آورده، جشن میگیرد. شاعر به عشق و زیبایی معشوق اشاره میکند و ابراز میکند که از وجود و عدم بیخبر شده و تنها به وجود و محبت او میاندیشد. در نهایت، او و یار به یکدیگر پیوسته و از بلای دوری رهایی یافتهاند. این اشعار نمادی از بازگشت به عشق و شوق زندگی است.
هوش مصنوعی: ما دوباره در درِ میخانه نشستهایم و بار دیگر پیمان صدسالهمان را شکستهایم.
هوش مصنوعی: اشکهای ما از چشمانمان به هر طرف سرازیر شد و به دریا پیوست.
هوش مصنوعی: لطف و مهربانی ساقی را ببین که به واسطهی نعمتهای او در میکدههای مغان سرمست و خوشحال هستیم دوباره.
هوش مصنوعی: دل را به زیباییهای او سپردیم و در حالی که بدون سر و سامان و درگیر او هستیم، دوباره به آن عشق بازگشتیم.
هوش مصنوعی: من از وجود و عدم چیزی نیستم و فقط به خاطر وجود و generosity او هستی و وجود دارم.
هوش مصنوعی: ما از درد جدایی رهایی یافتیم و اکنون به خاطر پیوستنش شکر و سپاسگذاری میکنیم.
هوش مصنوعی: ما همگی، رند و ساقی و سید و بنده، دوباره در در ورودی میخانه نشستهایم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.