گنجور

 
شاه نعمت‌الله ولی

ما مریدیم و پیر ما مرشد

ره روانیم و رهنما مرشد

رو نوائی ز یار مرشد جو

که دهد بی ریا نوا مرشد

نبری ره به خانهٔ اصلی

گر نیابی در این سرا مرشد

روز و شب از خدای خود می جو

کاملی تا بود تو را مرشد

بحر ما را کرانه پیدا نیست

غرق آبیم و عین ما مرشد

دُرد دردش بنوش و خوش می باش

که کند درد تو دوا مرشد

هر که ارشاد نعمت الله یافت

دائما خواهد از خدا مرشد

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode