گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
شاه نعمت‌الله ولی

چشم ما نقش خیال او بر آتش می کشد

نور دیده پیش مردم بی حسابش می کشد

زآفتاب حسن او ذرات عالم روشن است

لاجرم ذرات عالم آفتابش می کشد

خاطر زاهد به جنت گر کشد گو خوش بود

جان ما جانانه مست خرابش می کشد

چشم ما در خواب اگر بیند خیال روی او

خویشتن را پیشکش حالی به خوابش می کشد

همدم جام مئیم و محرم ساقی مدام

همت عالی ما جام شرابش می کشد

در هوایش آب چشم ما به هر سو رو نهاد

دیدهٔ تر دامنش دامن در آبش می کشد

نعمت الله درکش خود گر کشد یار خوشی

گو برو با او که در راه صوابش می کشد

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode