چو موسی باز میگردید از طور
در آن وادی سیاهی دید از دور
چو نزدیکش رسید او بود شیطان
که مینالید او از دوری و عصیان
چو موسی دید او را رحمش آمد
کمانش شد که آن دم خشمش آمد
به شیطان گفت موسی ای گنهکار
چرا سجده نکردی تا شوی خوار
بگفتا زان سبب سجده نکردم
که ترسیدم مبادا چون تو گردم
بگفتا من چه گشتم در نبوت
بگفتا اوفتادی از فتوت
بگفتا چون فتادم هین بیان کن
عیانم نیست این بر من عیان کن
بگفتا خواستی از دوست دیدار
چرا کردی نظر آنجا به کهسار
چو روی از وی بگرداندی ندانی
شوی خسته ز قول لن ترانی
چو بودم من به عشق او یگانه
مرا میآزمود این بُد بهانه
ز عصیان بس چها آمد به رویم
نجستم غیر او و هم نجویم
ز عشقش سجدهٔ آدم نکردم
چو حق باشد سوی آدم نگردم
به غیر حق دگر چیزی ندانم
اگر نزدیک یا دورم همانم
بگفت اینها و از موسی جدا شد
ندانستش چه افتاد و کجا شد
یقین دان عشق کار سرسری نیست
حقیقت مرد عاشق هر دری نیست
کسی کش عشق شخصی هست در پوست
نخواهد غیر او هرچند نیکوست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: موسی، زمانی که از کوه طور بازمیگشت، در وادی با موجودی مواجه شد که از دور به نظر میرسید شیطان باشد. وقتی نزدیکتر شد، شیطان از دوری و عصیان خود شکایت کرد. موسی به او رحم کرد و او را مورد سرزنش قرار داد که چرا سجده نکرده است. شیطان پاسخ داد که از ترس آنکه مانند موسی شود، سجده نکرده است. او به موسی توضیح داد که عشق به خداوند او را از بندگی به غیر حق بازداشته است و هرگز جز حق را نخواهد شناخت. در نهایت، شیطان از موسی جدا شد و موسی متوجه نشد که چه بر او گذشت. این گفتگو نشاندهنده عمق عشق حقیقی و تعلق خاطر به معشوق است و اینکه عشق واقعی هر نوع وابستگی به غیر را نفی میکند.
هوش مصنوعی: موسی پس از بازگشت از کوه طور، در دوردست در آن سرزمین، سیاهی را مشاهده کرد.
هوش مصنوعی: وقتی به او نزدیک شد، متوجه شیطانی شد که از دوری و نافرمانی شکایت میکرد.
هوش مصنوعی: وقتی موسی او را دید، به او رحم کرد و در آن لحظه، خشمش شعلهور شد.
هوش مصنوعی: موسی به شیطان گفت: ای گناهکار، چرا سجده نکردی تا خودت را خوار کنی؟
هوش مصنوعی: او میگوید به همین دلیل سجده نکردم، چون ترسیدم نکند مانند تو شوم.
هوش مصنوعی: او گفت: من چه گفتم در مورد پیامبری و رسالت، او گفت: تو از جوانمردی و وفاداری به دور افتادی.
هوش مصنوعی: گفت وقتی که به زمین افتادم، حالا بگو که چه اتفاقی افتاده، زیرا برای من روشن نیست.
هوش مصنوعی: گفتی که میخواهی دوستی را ملاقات کنی، پس چرا نگاهت به کوه و دمنوش آنجا معطوف شده است؟
هوش مصنوعی: وقتی که از او روی برگردانی، نمیدانی که خسته خواهی شد از گفتن اینکه هرگز تو را نخواهم دید.
هوش مصنوعی: وقتی که به خاطر عشق او تنها بودم، او به من آزمایش میکرد و این دلیل بود.
هوش مصنوعی: از نافرمانی، مشکلات زیادی بر سر راهم پیش آمد، اما جز او هیچ چیزی به دلم ننشیند و دنبالهاش را هم نمیزنم.
هوش مصنوعی: به خاطر عشق او، من هرگز بر آدم سجده نکردم، چون اگر حقیقت باشد، چرا باید به سمت آدم برگردم؟
هوش مصنوعی: من جز حق چیزی نمیشناسم، چه نزدیک باشم و چه دور، همیشه همین را میدانم.
هوش مصنوعی: او این حرفها را گفت و از موسی جدا شد، اما ندانست که چه بر سرش آمد و به کجا رفت.
هوش مصنوعی: میتوان به این صورت بیان کرد که عشق موضوعی ساده و سطحی نیست و یک مرد واقعی عاشق، تنها به یک جنبه یا تنها به یک روش نگاه نمیکند. عشق نیازمند تأمل و عمقنگری است و نمیتوان به سادگی از آن گذشت.
هوش مصنوعی: هر کس که عشق کسی را در دل داشته باشد، هیچ چیز دیگری برایش اهمیت ندارد، حتی اگر آن چیز خوب و زیبا باشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.