شکر لبی که مرا جان دهد بهر خنده
دلم ربود بدان پسته شکر خنده
رخش بگاه نظر گلشنیست در نوروز
لبش بوقت سخن غنچه ییست در خنده
اگرچه غنچه (لبی) ای نگار دایم باد
دهانت چون گل اشکفته سر به سر خنده
به روز هجر تو بر گریه خنده می آید
مرا که بی تو بباید گریست بر خنده
برای روز وصال وشب فراق تو بود
مرا به عهد تو گر گریه بود وگر خنده
چو آفتاب رخت دید ناگهان خورشید
همی زند به لب صبح بر قمر خنده
ز ما که مرده عشقیم خنده لایق نیست
چو در عزای عزیزان ز نوحه گر خنده
قضا کنیم به گریه اگر شود فاسد
نماز عشق تو ما را بدین قدر خنده
ز درد فرقت تو چشمم آنچنان تر نیست
که بی تو بر لب خشکم کند گذر خنده
تو خنده می زنی و عاشقان همی گریند
ز ابر گریه عجب نبود از زهر خنده
دهان پسته مثالت پر از شکر گردد
چو اندر آن لب شیرین کند اثر خنده
لبان تو ندهد جز بزر خشک دهان
دهان تو نکند جز به لعل تر خنده
گه وداع تو می گفت سیف فرغانی
مرو که بی تو نیاید ز من دگر خنده
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به زیباییهای لب و خنده محبوبش پرداخته و عشق و احساساتش را بیان میکند. او خنده محبوبش را شکرین و دلربا میداند و به تضاد میان شادی و غم اشاره میکند. در روزهایی که دور از محبوب است، گریه و اندوهش را به خندیدن تبدیل میکند، اما عشق او به قدری عمیق است که در فقدان محبوب، خنده بر لبانش نمینشیند. شاعر همچنین به زیباییهای طبیعی و تاثیر عشق در زندگیاش اشاره میکند و احساس میکند که با وداع محبوب، زندگیاش بدون او رنگ و بویی نخواهد داشت. در نهایت، او تأکید میکند که در حضور محبوب، خنده به اوج میرسد و بدون او، نهایتاً دلیلی برای شادی وجود ندارد.
هوش مصنوعی: به خاطر لبانی که با خندهاش جانم را به شوق میآورد، شکرگزارم. بوسهای شگفتانگیز که به خاطر آن دل شاداب و خوشحالم.
هوش مصنوعی: چهرهاش در روز نوروز همچون گل است و لبهایش هنگام سخن گفتن، مانند غنچهای است که در حال خندیدن شکفته میشود.
هوش مصنوعی: علیرغم اینکه لبهای تو مانند غنچهاند، اما دهانت همچون گلی شکفته است که همیشه آماده خندیدن است.
هوش مصنوعی: وقتی به دوری تو فکر میکنم، به جای گریه، خنده به چهرهام میآید، زیرا بی تو باید بر این خندهای که میکنم، گریه کنم.
هوش مصنوعی: من برای روزی که به وصالت برسم و شبهایی که دوری تو را میگذرانم، خود را به عهد و پیمان تو متعهد میدانم، چه در حال گریه و چه در حال خنده.
هوش مصنوعی: وقتی خورشید ناگهان چهرهات را میبیند، مثل اینکه صبح را با لبخند بر ماه جشن میگیرد.
هوش مصنوعی: ما که دلداده عشق هستیم، نباید خنده کنیم، چون در زمان سوگواری عزیزان، اشک و ناله بر خنده مقدم است.
هوش مصنوعی: اگر قرار باشد که برای عشق تو گریه کنیم و این باعث شود که نماز ما خراب شود، باز هم با این حال ما به این اندازه خنده نمیکنیم.
هوش مصنوعی: چشمم از درد فراق تو آنقدر اشک نمیریزد که بدون تو، لبخند را هم خشک کند.
هوش مصنوعی: تو لبخند میزنی و در عین حال، عاشقان به خاطر عشقشان اشک میریزند. از این رو، تعجبی نیست که گاهی زهر خندهات برای آنها دردآور باشد.
هوش مصنوعی: اگر لبخند بر لب شیرینی باشد، دهان پستهای مانند تو مملو از شیرینی و خوشی خواهد شد.
هوش مصنوعی: لبان تو به جز از خشکی دهان چیزی نمیگوید و دهان تو نیز به جز خندهای شیرین نمیخندد.
هوش مصنوعی: در لحظاتی که تو خداحافظی میکنی، سیف فرغانی میگوید نرو، چون بدون تو دیگر لبخندی از من نمیآید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.