در شهر بحسن تو رویی نتوان دیدن
از دل نشود پنهان روی تو بپوشیدن
من در عجبم از تو زیرا که ندیدستم
از ماه سخن گفتن وز سرو خرامیدن
هنگام بهار ای جان در باغ چه خوش باشد
بر یاد تو می خوردن بر بوی تو گل چیدن
با پسته خندانت گر توبه کند شاید
هم قند ز شیرینی هم پسته ز خندیدن
در ملکش اگر بودی مانند تو شیرینی
فرهاد شدی خسرو در سنگ تراشیدن
در مذهب عشاقت آنراست مسلمانی
کورا نبود دینی جز دوست پرستیدن
کردیم بسی کوشش تا دوست بدست آید
چون بخت مدد نکند چه سود ز کوشیدن
تا دیده خود بینت با غیر نظر دارد
گر چشم ز جان سازی او را نتوان دیدن
از تیغ جفای او اندیشه مکن ای سیف
تأثیر ظفر نبود از معرکه ترسیدن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به زیبایی و جذابیت معشوقهاش اشاره میکند و میگوید که در شهر بحسن نمیتوان چهرهاش را دید، اما زیبایی او در دل همیشه باقی است. او از زیباییهای بهار و لذت بردن از گلهای خوشبو به یاد معشوق یاد میکند. همچنین به سختیهای عشق اشاره کرده و میگوید اگرچه تلاش زیادی کردهاند، اما وقتی بخت کمکی نمیکند، تلاشها نتیجهای نخواهد داشت. در پایان، شاعر به دوستی و عشق اشاره میکند و میگوید که هیچ دینی بالاتر از عشق به دوست نیست، و از ترس در برابر مشکلات باید دوری کرد تا به پیروزی دست یافت.
هوش مصنوعی: در شهر شما، ظاهر شما را نمیتوان دید، اما دل هیچگاه نمیتواند چهره شما را پنهان کند و نمیتوان آن را پوشاند.
هوش مصنوعی: من از تو شگفت زدهام زیرا تا به حال ندیدهام که کسی به زیبایی ماه صحبت کند یا مانند سرو با elegancy و ناز راه برود.
هوش مصنوعی: در فصل بهار، جانم، بودن در باغ بسیار دلنشین است و یاد تو در ذهنم زنده میشود. در این فضا، چیدن گلها با عطر تو همگام میشود و لذتبخش است.
هوش مصنوعی: اگر با پستهی تو لبخند بزنم، ممکن است که توبه کنم. شاید شیرینی قند به اندازهی پستهای باشد که از خندیدن تو بهره میبرم.
هوش مصنوعی: اگر در سرزمین او بودی، مانند تو شیرینی میشدی و فرهاد در سنگ تراشیدن همچون خسرو میگشتی.
هوش مصنوعی: در عشق و محبت، ایمان واقعی این است که تنها به دوستی عشق ورزید و هیچ دین و مذهب دیگری را در نظر نگرفت.
هوش مصنوعی: ما تلاش زیادی کردیم تا دوستی را به دست آوریم، اما وقتی که بخت و شانس یاری نمیکند، این تلاشها بیفایده است.
هوش مصنوعی: چنانچه دیدهات به غیر از خودت توجه دارد، اگر چشمانت را از جان خود بسازی، باز هم نمیتوانی او را ببینی.
هوش مصنوعی: به خاطر ظلم و ستم او نگران نباش، ای سیف! پیروزی از ترسیدن در میدان جنگ به دست نمیآید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
در باغ چو بالایت سروی نتوان دیدن
صد سرو فدا بادا هنگام خرامیدن
ای نور الهی را از روی شما عکسی
ما آینه صانع خواهیم پرستیدن
صبح از هوس رویت رفتم به گلستانها
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.