ایا نموده دهانت زلعل خندان در
سخن بگو وازآن لعل برمن افشان در
غلام خنده شدم کو روان وپیدا کرد
ترا زپسته شکر وزعقیق خندان در
بخنده از لب خود پرشکر کنی دامن
مرا چو چشم در اندازد از گریبان در
دهانت گاه سخن تا نبیند آن کو گفت
که کسی بشهد نپرورد در نمکدان در
چو چشمه خضر اندر میان تاریکی
لب تو کرده نهان اندرآب حیوان در
سؤال بوسه مارا زلب جوابی ده
بزیر لعل چوشکر مدار پنهان در
دلم مفرح یاقوت یابد آن ساعت
که از دهان توآید مرا بدندان در
بچون تو محتشمی بی بها سخن ندهم
بده زلعل شکربار قند وبستان در
دهانت معدن لؤلوست با همه تنگی
بده زکات که مستظهری بچندان در
بدست من گهر وصل خویش اکنون ده
که هست در صدف قالب من ازجان در
حصول گوهر وصل تو سخت دشوارست
بدست همچو منی خود نیاید آسان در
گرازلبت بسخن بوسه یی خوهم ندهی
شکرگران چه فروشی چوکردم ارزان در
غم تو در دلم آمد حدیث من شد نظم
چو در دهان صدف رفت گشت باران در
مرا چه قدر فزاید ازین سخن برتو
که در طویله تو با شبه است یکسان در
سخن درشت چو کردم خرد بنرمی گفت
غلط مکن که نساید کسی بسوهان در
بنزد تو سخن آورد سیف فرغانی
کسی بمصر شکر چون برد بعمان در
زشاعران سخن عاشقان جان پرور
طلب مکن که زهر بحر یافت نتوان در
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی و جذابیت لب و دهان معشوق میپردازد و شاعر خواهان ارتباط و نزدیکی با اوست. او از خنده و شیرینی لبهای محبوبش میگوید و اینکه چگونه این لبها میتوانند شادی و خوشحالی به دل او بیفشانند. شاعر از زیباییهای طبیعی، مانند لؤلؤ و یاقوت، برای توصیف این زیباییها استفاده میکند و همچنین از سختیهای دستیابی به عشق و وصال سخن میگوید. در نهایت، پیام اصلی شعر عشق و شیفتگی شاعر به معشوق و انتظار او برای بوسه و نزدیکی است.
هوش مصنوعی: دهانت مانند لعل درخشان و خندان است، بنابراین در سخنت بگو و از آن لعل بر من بپاش.
هوش مصنوعی: من به خدمتگذاری عشق تو درآمدم، که در زیر سایه شکر و عقیق خندان، تو را یافتم و چهرهات را به روشنی دیدم.
هوش مصنوعی: وقتی با لبخند شیرینت به من نگاه میکنی، دامن مرا به حرکت درمیآوری و این دوستی و محبت را به نمایش میگذاری.
هوش مصنوعی: گاهی زبانت را بخوان و سخن بگوی تا آنکه کسی نتواند ببیند که آن چه گفته شده، نازکتر از نمک است و در وجودش، چیزی پرورش نیافته است.
هوش مصنوعی: چشمهای از زندگی و جوانی همچون چشمه خضر در دل تاریکی لب تو پنهان است و زندگی را مانند آبی که در دل دریا پنهان است، در خود دارد.
هوش مصنوعی: از تو میخواهم که به من جوابی بدهی، بوسهات را از لبانم بگیر و به زیر لعلت (لبت) رو بیانداز. مرا پنهان و دور از چشم دیگران در شیرینی خود غرق کن.
هوش مصنوعی: زمانی که لبهای تو چیزی به من میگویند، قلبم شاداب و روشن میشود، انگار یاقوتی در دلم پیدا شده است.
هوش مصنوعی: بدون شک، تو فردی گرانقدر و باوقار هستی، بنابراین نمیتوانم دربارهات به آسانی صحبت کنم. از این رو، بهتر است شیرینی و زیبایی کلامت را به دیگران بسپارم.
هوش مصنوعی: دهان تو مانند معدن مروارید است، هرچند که کوچک و تنگ باشد. پس ادای زکات آن لازم است، زیرا مرواریدها به خاطر ارزش و زیباییشان شناخته میشوند.
هوش مصنوعی: الان به من یکی از گوهرهای وصل خودت را بده، زیرا در وجود من همچون یک صدف، جانم در انتظار آن گوهر است.
هوش مصنوعی: به دست آوردن ارزش و زیبایی ارتباط با تو بسیار سخت است و افرادی مثل من به راحتی نمیتوانند به آن دست یابند.
هوش مصنوعی: اگر نتوانی با کلامت به من بوسهای ارائه دهی، چه میارزد این شکر که در ازای آن به تو میدهم، وقتی من خود را ارزان فروختم؟
هوش مصنوعی: غم تو در دل من جا گرفته و داستان زندگیام شده است. مانند مرواریدی که در صدف پنهان است، احساسات من به آرامی از دل بیرون میآیند و همچون بارانی که میبارد، جاری میشوند.
هوش مصنوعی: چقدر این حرف بر تو اثر دارد که در طویلهات چیزی مشابه با آن وجود دارد.
هوش مصنوعی: وقتی که با لحن تند و تیز صحبت کردم، او به آرامی به من گفت که اشتباه نکن، چون هیچ کس نمیتواند با ابزار صیقل زدن چوب، آن را به خوبی تراش دهد.
هوش مصنوعی: سیف فرغانی به نزد تو آمد و سخن گفت. کسی در مصر شکر را به عمان برد.
هوش مصنوعی: از شاعران انتظار نداشته باش که سخنانی عاشقانه و جانپرور ارائه دهند، زیرا مانند زهر است که نمیتوان آن را از دریا به دست آورد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.