ای ترا تعبیه در تنگ شکر مروارید
تا به کی خنده زند لعل تو بر مروارید
چون بگویی بفشانی گهر از حقه لعل
چون بخندی بنمایی زشکر مروارید
بحر حسنی تو و هرگز صدف لطف نداشت
به زدندان تو ای کان گهر مروارید
دُرّ دندان بنمای از لب همچون آتش
تا زشرم آب شود بار دگر مروارید
ای بسا شب که من خشک لب از حسرت تو
بر زمین ریختم از دیده تر مروارید
ریسمان مژه ام را به دُر اشک ای دوست
چند چون رشته کشد عشق تو در مروارید
گوهر مهر خود از هر دل جان دوست مجوی
زآنکه غواص نجوید زشمر مروارید
لایق عشق دلی پاک بود همچو صدف
کفو زر نیست درین عقد مگر مروارید
در سخن جمع کنم در معانی پس ازین
درکشم از پی گوش تو به زر مروارید
سخن بنده چو آبیست که کرده است آن را
دل صدف وار بصد خون جگر مروارید
شعر خود نزد تو آوردم و عقلم می گفت
کز پی سود به بحرین مبر مروارید
سیف فرغانی گرچه همه عیبست بگوی
کز تو نبود عجب ای کان هنر مروارید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی و ارزش گوینده و محبوبش اشاره دارد. شاعر از زیبایی چشمگیر و دلنشین محبوب سخن میگوید و با تصاویر گرانبها مانند مروارید و لعل، زیستی عاشقانه و پر از حسرت را توصیف میکند. او به شکل استعاری، عشق و احساساتش را به دریا و صدف تشبیه میکند و از سختیهای عشق و کششهای درونی خود میگوید. در نهایت، شعر به این نکته میرسد که عشق واقعی نیاز به پاکی دل دارد و با وجود تمام عیوبی که ممکن است در شخص وجود داشته باشد، هنوز محبوب واقعی و هنری خود را در زیباییهای درونش مییابد.
هوش مصنوعی: ای تو که در شکر تنگی نشستهای، تا چه زمانی لعل زیبایت بر مرواریدها میخندد؟
هوش مصنوعی: زمانی که لب به سخن باز کنی، همچون جواهرات ارزشمند از دهانت میریزد. وقتی بخندی، مانند رشتهای از مرواریدها زیباییات را نمایان میسازد.
هوش مصنوعی: تو دریاي خوبی و هرگز صدفی که بتواند گوهری از لطف را به دندان بگیرد نداری، ای گنجینه مروارید.
هوش مصنوعی: دندانهای درخشان و سفید خود را نشان بده که مانند شعلهی آتش میدرخشند، تا به خاطر شرم، آن مرواید دوباره آب شود.
هوش مصنوعی: اگر شبهای زیادی را به یاد تو و با دلی پر از حسرت گذراندهام، در حالی که اشکهایم مانند مروارید بر زمین میچکیدند و لبهایم از تشنگی و longing به تو خشک شده بودند.
هوش مصنوعی: ای دوست، مژههای من به اشکهایی که میریزم مانند ریسمانی است که عشق تو را به مروارید تبدیل میکند. عشق تو مانند رشتهای است که این اشکها را به گوهرهای ارزشمند تبدیل میکند.
هوش مصنوعی: عشق و محبت خود را از دلهای دیگران نطلب، زیرا غواصها برای یافتن مروارید، به سراغ شمر نمیروند.
هوش مصنوعی: عشق واقعی نیازمند دلی پاک و خالص است، مانند صدفی که درونش مروارید وجود دارد؛ در این پیوند، تنها چیز ارزشمند و قابل توجه، مروارید است و نه چیزی دیگر.
هوش مصنوعی: من در کلامم معانی را جمع میکنم و از این پس میکوشم تا با گوش تو از زینتهای باارزش حرف بزنم.
هوش مصنوعی: سخنان من مانند آبی است که دل صدف با زحمات و غمهای بسیار آن را به مروارید تبدیل کرده است.
هوش مصنوعی: شعر خود را به تو تقدیم کردم و ذهنم به من میگفت که برای دستیابی به نفعی، مثل این نکن که مروارید را به بحرین ببری.
هوش مصنوعی: سیف فرغانی، با وجود تمام عیبهایی که دارد، بگو که از تو شگفتی نیست ای کسی که هنر مثل مروارید است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.