حدیث عشق در گفتن نیاید
چنین در هیچ در سفتن نیاید
ززید و عمر و مشنو کین حکایت
چو واو عمر و در گفتن نیاید
جمال عشق خواهی جان فدا کن
که هرگز کار جان از تن نیاید
شعاع روی او را پرده برگیر
که آن خورشید در روزن نیاید
از آن مردان شیرافگن طلب عشق
کزین مردان همچون زن نیاید
ز زر انگشتری سازند و خلخال
ولی آیینه جز ز آهن نیاید
غم عشق از ازل آرند مردان
وگرچه آن به آوردن نیاید
سری بی دولتست آنرا که با عشق
از آنجا که دست در گردن نیاید
غمش با هر دلی پیوند نکند
شتر در چشمه سوزن نیاید
چو زنده سیف فرغانی بعشقست
چراغ جانش را مردن نیاید
بدان خورشید نتوانم رسیدن
اگر چون سایه یی با من نیاید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این اشعار، شاعر به عمق و پیچیدگی عشق اشاره میکند و بیان میدارد که عشق را نمیتوان به سادگی بیان کرد یا در کلمات گنجاند. عشق واقعی نیازمند فداکاری و ایثار است و نمیتوان آن را از طریق زیبایی ظاهری یا مال و ثروت به دست آورد. شاعر همچنین به دشواریهای عشق اشاره میکند و میگوید که غم و رنج عشق از قدیم وجود داشته و تنها کسانی که شجاعت و صداقت دارند، میتوانند عشق واقعی را درک کنند. در نهایت، شاعر بر این باور است که ارتباط واقعی با عشق نیازمند همسفری است که در کنار ما باشد و تنها نمیتوان به روشنایی عشق دست یافت.
هوش مصنوعی: عشق را نمیتوان به راحتی بیان کرد و نمیشود آن را در کلمات و جملات محصور کرد.
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که عمر و زندگی انسان نباید به خاطر داستانها و روایتهای گذشته هدر برود. به عبارت دیگر، بهتر است به جای غصه خوردن و شنیدن داستانهای تلخ، بر روی لحظات خوب زندگی تمرکز کنیم.
هوش مصنوعی: اگر به زیبایی عشق علاقهمندی، باید جان خود را فدای آن کنی، زیرا هرگز نمیتوانی جان را از تن جدا کنی.
هوش مصنوعی: پرده را کنار بزن تا زیبایی او آشکار شود، چرا که این نور و درخشش مانند خورشیدی است که نمیتواند به راحتی در روز مشاهده شود.
هوش مصنوعی: از آن مردان دلیر و شجاع عشق بخواه که از این دسته مردان، مانند زنان، چیزی جز تزلزل و ضعف حاصل نمیشود.
هوش مصنوعی: از طلا انگشتری و خلخال میسازند، اما آیینهای که در آن خود را ببینی، جز از آهن ساخته نمیشود.
هوش مصنوعی: غم عشق از آغاز در دل مردان مینشیند و با این حال، ممکن است آن درد و رنج به همگان نرسد.
هوش مصنوعی: کسی که با عشق ارتباط دارد و از آنجا که نمیتواند به شایستگی و مقام برسد، بیدولت و سرگردان است.
هوش مصنوعی: غم او نمیتواند با هر دلی ارتباط برقرار کند، مانند اینکه شتری نتواند از یک سوزن در چشمه عبور کند.
هوش مصنوعی: سیف فرغانی به عشق زنده است و نمیتواند بمیرد، چرا که عشق باعث روشنایی روح او شده است.
هوش مصنوعی: من نمیتوانم به خورشید دست پیدا کنم؛ اگر سایهای چون تو همراه من نباشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نگارا کار عشق از من نیاید
ز بلبل جز سخن گفتن نیاید
خرد اسرار عشقت فهم نکند
ز نابینا گهر سفتن نیاید
ننالد بهر تو جز زنده جانی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.