نام تو گر بر زبان رانم زبانم خوش شود
چون زبان از تو سخن گوید دهانم خوش شود
گر لبم بر لب نهی چون کوزه ای شیرین چو جان
در تن همچو سبو آب روانم خوش شود
ای طبیب عاشق از دارالشفای وصل خود
شربتی بفرست تا بیمار جانم خوش شود
همچو سگ از خوان تو گر نان خورم نبود عجب
مغز اگر همچون عسل در استخوانم خوش شود
زآتش عشق تو همچون چوب می سوزم ولیک
چون بخار عود از آن آتش دخانم خوش شود
چون دلم بیمار تو شد بهر صحت بعد ازین
همچو عیسی این نفس بر هر که رانم خوش شود
از شراب وصلت ار یکدم بکام من رسد
هرکرا آب دهان خود چشانم خوش شود
(این) چنین شوری که دارم از سماع نام تو
وقت در کوی تو از بانگ سگانم خوش شود
گر ز دست خویش باشد ره روی را درد سر
خاک پای تو اگر بروی فشانم خوش شود
عیش من رونق پذیرد گر پسندی شعر من
گر بشیرینی رسد آن آب و نانم خوش شود
دل چو بستانیست بی برگ از زمستان فراق
در نوا آیم چو مرغ ار بوستانم خوش شود
از مهب وصل اگر بر من وزد باد ربیع
هم درختم گل کند هم گلستانم خوش شود
بی گل روی تو (گر من) بانگ می کردم چو زاغ
بعد ازین چون ناله بلبل فغانم خوش شود
چون بنام تو رسد دستم گه تحریر شعر
کلک همچون نیشکر اندر بنانم خوش شود
سیف فرغانی همی گوید بلطف از حضرتت
گر بیابم یک نظر هر دو جهانم خوش شود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به عشق و وصل معشوقش اشاره میکند و بیان میکند که نام معشوقش زبانش را خوش میکند و صحبت از او بر کامش شیرین است. او توصیف میکند که اگر لبان معشوق بر لبانش باشد، حس سرزندگی و شادی خواهد داشت. شاعر همچنین از درد و رنج عشق میگوید و درخواست میکند که معشوقش شفایی برای دل مجروحش بفرستد. عشق او به حدی عمیق است که حتی از نان خوان معشوق هم خوشنود است و در عین حال، از آتش عشق میسوزد اما بخار آن به او احساس خوشی میدهد. شاعر همچنین از زیبایی و لطافت شعرش میگوید و آرزو میکند که با رضایت معشوق، جانش رونق بگیرد. او دلش را به باغی تشبیه میکند که در فصل بهار با وزش نسیم معشوق سرشار از گل و زندگی میشود. در نهایت، شاعر میگوید که تنها یک نگاه از معشوقش برایش همه چیز خواهد بود و تمام جهانش را خوشحال میکند.
هوش مصنوعی: اگر نام تو را بر زبان بیاورم، زبانم به خاطر گفتن تو خوشحال میشود و وقتی دهانم از تو سخن بگوید، شادابتر خواهد شد.
هوش مصنوعی: اگر لبهایت را بر لبهایم بگذاری، همچون کوزهای شیرین میشوم. مانند آبی که در سبو جاری است، روح من نیز در تنم خوشحال و سرزنده خواهد شد.
هوش مصنوعی: ای پزشک عشق، از محل شفا و قرار خود دارویی برای من ارسال کن تا جان بیمار من به خوبی و راحتی برسد.
هوش مصنوعی: اگر مانند یک سگ از سفرهات نان بخورم، جای تعجب نیست اگر مغز من مانند عسل در استخوانم شیرین شود.
هوش مصنوعی: از آتش محبت تو مثل چوب میسوزم، اما مثل بخار عود، دود آن آتش برایم خوشایند میشود.
هوش مصنوعی: وقتی قلبم به خاطر تو بیمار شد، از این پس مانند عیسی، هرکسی را که برای درمان بفرستم، خوب خواهد شد.
هوش مصنوعی: اگر یک لحظه از شراب وصالت به کام من برسد، هر کسی را که ببینم، با آب دهان خودش را طعمدار میکنم و او از این کار خوشحال میشود.
هوش مصنوعی: شور و شوقی که من دارم به خاطر یاد توست و وقتی در کوی تو هستم، صدای سگان هم برایم خوشایند میشود.
هوش مصنوعی: اگر بر سر راه تو، درد و رنجی از دست خودم باشد، من آن را تحمل میکنم و اگر تو قدمی به جلو برداری، با دل خوش و شادمانی، خاک پای تو را فشانم.
هوش مصنوعی: زندگی من وقتی خوشحالکنندهتر میشود که شعر من را بپسندی، و اگر به شیرینی برسد، آن وقت غذا و نانم هم لذیذتر خواهد شد.
هوش مصنوعی: دل مانند باغی است که در زمستان بیبرگ و بیحیات شده است. وقتی بهخاطر دوری و فراق به یاد کسی میافتم، مانند پرندهای میشوم که با آمدن به باغی خوشبو خوشحال میشود.
هوش مصنوعی: اگر نسیم بهار از جانب وصال تو به من برسد، هم درخت من گل خواهد داد و هم باغم سرشار از شادی خواهد شد.
هوش مصنوعی: اگر من بدون دیدن روی تو صدا میزدم، مانند زاغ، از این به بعد نالهام مانند ناله بلبل شیرین و دلنشین خواهد شد.
هوش مصنوعی: وقتی دستم به نام تو برسد و شروع به نوشتن شعر کنم، قلمم مانند نیشکر در انگشتانم شیرین خواهد بود.
هوش مصنوعی: سیف فرغانی میگوید اگر نگاهی از سوی تو بگیرم، با لطف تو هر دو جهان برایم خوشایند و زیبا خواهد شد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.