مه نکویی زروی او دارد
شب سیاهی زموی او دارد
خود بدین چشم چون توان دیدن
آنچه از حسن روی او دارد
از سر کوی او بکعبه مرو
کعبه خانه بکوی او دارد
گل ببستان جمال ازو گیرد
مشک درنافه بوی او دارد
نه تو تنهاش آرزومندی
هرچه هست آرزوی او دارد
ذره گر در هوا کند حرکت
هوس جست و جوی او دارد
ناله بلبل از پی گل نیست
روز و شب گفت و گوی او دارد
من بجان مایلم بدان عاشق
که دلش میل سوی او دارد
سیف از گریه خاک را تر کرد
آبها سر بجوی او دارد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.