عطار » خسرونامه » بخش ۶۷ - باز رفتن بسر قصّه
... همه صحرا ودشت و کوه کشور
بجوش آمد چو دریایی ز لشکر
ز آیین بستن آن کشور چنان بود ...
عطار » مختارنامه » باب چهارم: در معانی كه تعلّق به توحید دارد » شمارهٔ ۳
گرد تو درآمده چنین دریایی
تو راه به یک قطره نبردی جایی ...
عطار » مختارنامه » باب چهارم: در معانی كه تعلّق به توحید دارد » شمارهٔ ۲۶
... در هر جزوش دو کون پیدا دیدم
چون دریایی بی سر و بی پا دیدم
چندان که برفتم همه دریا دیدم
عطار » مختارنامه » باب چهارم: در معانی كه تعلّق به توحید دارد » شمارهٔ ۳۰
... گه سرگردان و سرنگون مانده دید
در دریایی که خویش گم باید کرد
چندان که درون رفت برون مانده دید
عطار » مختارنامه » باب چهارم: در معانی كه تعلّق به توحید دارد » شمارهٔ ۳۸
در دریایی که نه سر و نه پا داشت
هر قطره از او تشنگییی پیدا داشت ...
عطار » مختارنامه » باب چهارم: در معانی كه تعلّق به توحید دارد » شمارهٔ ۴۴
... گر بر گویم حقیقتش هست دراز
نقشیست پدید آمده از دریایی
وانگاه شده به قعر آن دریا باز
عطار » مختارنامه » باب چهارم: در معانی كه تعلّق به توحید دارد » شمارهٔ ۵۷
... چون بحر شدی گهر میان جان دار
ور دریایی به جز کفی موج مزن
پس چون دریا گوهر خود پنهان دار
عطار » مختارنامه » باب ششم: در بیان محو شدۀ توحید و فانی در تفرید » شمارهٔ ۱۱
... وز عالم پر جهل گذر خواهم کرد
در دریایی که نه فلک غرقه اوست
چو غواصان قصد گهر خواهم کرد
عطار » مختارنامه » باب ششم: در بیان محو شدۀ توحید و فانی در تفرید » شمارهٔ ۳۴
... برخاسته دل بیخور و خواب افتاده
در دریایی که آنست در سینه ما
جان رفته و تن بر سر آب افتاده
عطار » مختارنامه » باب نهم: در مقام حیرت و سرگشتگی » شمارهٔ ۲۹
... از ملک دو کون سوزنی بود مرا
در دریایی فکندم از نادانی
عطار » مختارنامه » باب سیزدهم: در ذمِّ مردمِ بیحوصله و معانی كه تعلّق به » شمارهٔ ۱۶
... یک قطره ز صد بحر گهر خواهد شد
از دریایی که وصف آن نتوان کرد
جاوید همی آب بدر خواهد شد
عطار » مختارنامه » باب شانزدهم: در عزلت و اندوه و درد وصبر گزیدن » شمارهٔ ۱۸
گر دریایی ز شور بنشانندت
ور تیز تکی چو مور بنشانندت ...
عطار » مختارنامه » باب بیست و دوم: در روی به آخرت آوردن و ترك دنیا كردن » شمارهٔ ۱۹
در عالم محنت به طرب آمدهیی
در دریایی و خشک لب آمدهیی
آسوده و آرمیده بودی به عدم ...
عطار » مختارنامه » باب بیست و سوم: در خوف عاقبت و سیری نمودن از عمر » شمارهٔ ۳۱
... غواصی را نفس ندارم چکنم
در دریایی فتادهام در گرداب
پروای جواب کس ندارم چکنم
عطار » مختارنامه » باب بیست و پنجم: در مراثی رفتگان » شمارهٔ ۳
... گر مرد کسیت چند جویی بازش
از دریایی که شبنمی جوید باز
عطار » مختارنامه » باب بیست و ششم: در صفت گریستن » شمارهٔ ۱۰
چون دریایی کنار من از جا خاست
کز چشمه چشم لؤلؤ لالا خاست ...
عطار » مختارنامه » باب بیست و هفتم: در نومیدی و به عجز معترف شدن » شمارهٔ ۲۶
... این طرفه که یک قطره آب آمده است
تا دریایی پرگهرش دست دهد
عطار » مختارنامه » باب سی و یكم: در آنكه وصل معشوق به كس نرسد » شمارهٔ ۲۷
... وز بحر عیان عین عیانم نرسید
عمری من تشنه بر لب دریایی
بنشستم و قطرهای به جانم نرسید
عطار » هیلاج نامه » بخش ۳۶ - سؤال دیگر شبلی از منصور
... همانا قطره تو بود قلزم
تو دریایی و ایشان جمله قطره
تو خورشیدی و ایشان جمله ذره ...
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۴ - در ثنای احدیت و فنای بشریت فرماید
... حقیقت عین دل ماوای تو نیست
تو دریایی و از دریا تو جوهر
نمود خویشتن در اسرار بنگر ...