×
۱
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۹۶ - آگاهی شاه قیروان از رسیدن گرشاسب
... فرستاده را دست دشنام برد
به خنجر زبانش ز بن بست کرد
ز مویش زنخ چون کف دست کرد ...
۲
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۶۸۸
کوچه زنجیر بن بست است در ظاهر ولی
هر که رفت آنجا سر از صحرا برون می آورد
۳
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۶۴
... خلاصی دل ازان زلف آرزوی خطاست
که مرغ بی پر و بال است و کوچه بن بست است
به زهد خشک قناعت نمی توان کردن ...
۴
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۹۱
... این شرر را آهن از خارا برون می آورد
کوچه زنجیر بن بست است در ظاهر ولی
هر که رفت آنجا سر از صحرا برون می آورد ...
۵
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۹۱
... که می چون صاف شد در خم زمینا سر برون آرد
اگرچه کوچه زنجیر بن بست است در ظاهر
گذارد هر که پادروی زصحرا سر برون آرد ...
۶
جویای تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۶۷
... هر که او جویا ز خود وحشت نکرد
راه صحرا کوچه بن بست اوست