هوش مصنوعی: غزلی از شاعر نشان میدهد که دل خود را از موضوعی نمیتواند آرام کند. او به معشوقی اشاره میکند که در حالی که او دچار درد و غم است، معشوق از این مسائل بیخبر و غافل است. در واقع، شاعر به بیفایده بودن رنج و عذاب برای معشوق اشاره میکند و میگوید که او نباید خود را به خاطر این عشق رنجور کند، زیرا معشوق از مشکلات او بیخبر است.
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: غزلی از شاعر نشان میدهد که دل خود را از موضوعی نمیتواند آرام کند. او به معشوقی اشاره میکند که در حالی که او دچار درد و غم است، معشوق از این مسائل بیخبر و غافل است. در واقع، شاعر به بیفایده بودن رنج و عذاب برای معشوق اشاره میکند و میگوید که او نباید خود را به خاطر این عشق رنجور کند، زیرا معشوق از مشکلات او بیخبر است.
هوش مصنوعی: ای دل، از آن معشوق بیفایده نومید نشو، زیرا این تن تو در رنج و خواری است.
هوش مصنوعی: ماه ستمگر آنقدر از درد و غم تو بیخبر و دور است که فکرش را هم نمیکنی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای ذات تو در صفات اعیان ساری
اوصاف تو در صفاتشان متواری
وصف تو چو ذات مطلقست اما نیست
در ضمن مظاهر از تقید عاری
من پندارم که هستم اندر کاریی
ای بر سر پنداشت چو من بسیاری
اکنون که نماند با توام بازاریی
در دیده پنداشت زدم مسماری
از شست ، شها ، چو ناوکی بگذاری
در تیره شب از دیده سبل برداری
بر کرۀ شبدیز چو ران بفشاری
کیمخت زمین بماه نو بنگاری
ما را صنما بدی همی پیش آری
وز ما تو چرا امید نیکی داری
رو رو جانا غلط همی پنداری
گندم نتوان درود چون جو کاری
عشق آتشی افروخت که از بسیاری
در دوزخم افکند همی پنداری
دل سوخته بودی به هزاران زاری
گر آب دو چشم من نکردی یاری
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.