هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از عقل میخواهد که در میان آلام و مشکلات به چیزی پایینتر از شرافت خود تن ندهد. همچنین او به دل میگوید که از ملال و ناامیدی خارج شده و خود را با زیباییهای زندگی آشتی دهد. شاعر به این نکته اشاره دارد که با چشم دل به زیباییها بنگرد و بیآنکه نیازی به سخن باشد، احساساتش را بیان کند.
هوش مصنوعی: ای عقل، اگرچه باید باوقار و با احترام باشی، اما گاهی لازم است که به خاطر عشق و احساسات، از مقام و منزلت خود کاسته و در اندوه و غم فرو بروی.
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از عقل میخواهد که در میان آلام و مشکلات به چیزی پایینتر از شرافت خود تن ندهد. همچنین او به دل میگوید که از ملال و ناامیدی خارج شده و خود را با زیباییهای زندگی آشتی دهد. شاعر به این نکته اشاره دارد که با چشم دل به زیباییها بنگرد و بیآنکه نیازی به سخن باشد، احساساتش را بیان کند.
هوش مصنوعی: ای عقل، اگرچه باید باوقار و با احترام باشی، اما گاهی لازم است که به خاطر عشق و احساسات، از مقام و منزلت خود کاسته و در اندوه و غم فرو بروی.
هوش مصنوعی: در پس پرده، ای معشوق زیبا، به شکلی متفاوت ظاهر شو. با چشمانت به من بنگر و بدون کلام خود را نشان بده.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای دل چو فراق یار دیدی خون شو
وی دیده موافقت بکن جیحون شو
ای جان تو عزیزتر نهای از یارم
بی یار نخواهمت زتن بیرون شو
ای عقل اگر چند شریفی دون شو
وی دل زدلی بگرد و خون شو خون شو
در پرده آن نگار روز افزون شو
بی چشم درآو بی زبان بیرون شو
چون نیست پدید در غمم بیرون شو
ای دیده تو خون گری و ای دل خون شو
ای دل تو نوآموز نهای در غم عشق
حاجت نبود مرا که گویم چون شو
ای عقل اگر چند شریفی دون شو
وی دل ز دلی بگرد و خون شو خون شو
در پرده آن نگار روز افزون شو
بی چشم در آ و بی زبان بیرون شو!!
ای دل ز غم جهان که گفتت خون شو
یا ساکن عشوه خانهٔ گردون شو
دانی چه کنی چو نیست سامان مُقام
انگار درون نیامدی، بیرون شو
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.