هوش مصنوعی: شاعر در این ابیات میگوید که اگر تو مرا آزار بدهی، غم من را نخواهی فهمید. او به محتشم بودن طرف مقابل اشاره میکند و میگوید که آزار من از آزار تو نیست، بلکه تو که محتشم هستی، باید بدانی که چه باید کنی. به طور کلی، شاعر احساس تنهایی و ناتوانی در درک غمهایش را بیان میکند.
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این ابیات میگوید که اگر تو مرا آزار بدهی، غم من را نخواهی فهمید. او به محتشم بودن طرف مقابل اشاره میکند و میگوید که آزار من از آزار تو نیست، بلکه تو که محتشم هستی، باید بدانی که چه باید کنی. به طور کلی، شاعر احساس تنهایی و ناتوانی در درک غمهایش را بیان میکند.
هوش مصنوعی: اگرچه من به خاطر تو دلی پر از غم دارم، اما تو هرگز غم من را احساس نخواهی کرد.
هوش مصنوعی: من از بزرگواری تو آزرده نخواهم شد، تو که خود بزرگوار هستی، به من آزاری نرسان.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
یارب گل دینم از پژمردن
در عصمت خود دار گه جان بردن
در دل دارم میوه دل پروردن
ایمن کنم از خزان کافر مردن
ای دل چو نمینهد سپهرت گردن
نتوان به خروش و زور بخت آوردن
بر من چه بود جز که به کف خون خوردن
دیگر چه کنم دلا چه دانم کردن
ای دل غم را نهاد باید گردن
خو با غم روزگار باید کردن
شادی چه کنی که آن بعمری باشد
غم خور که همه وقت توانی خوردن
ای خاصیتِ لعل تو جان پروردن
تا کی ز سر زلف تو غارت کردن
چون من دو هزار عاشق بی سر و بن
هر دم سر زلفت فکند در گردن
زین بیش غم زمانه نتوان خوردن
چه توان کردن چو هیچ نتوان کردن
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.