هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر از غم و اندوهی که به خاطر جدایی معشوقش به دل دارد میگوید. او امیدوار است که دوباره معشوق را ببیند و این دیدار برایش نمایانگر شادی و آرامش خواهد بود. شاعر در ادامه اشاره میکند که معشوق از درد و رنجی که به دل او وارد کرده، بیخبر است و به نوعی احساس بندگی و اسیری را در برابر ستم معشوقش احساس میکند.
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر از غم و اندوهی که به خاطر جدایی معشوقش به دل دارد میگوید. او امیدوار است که دوباره معشوق را ببیند و این دیدار برایش نمایانگر شادی و آرامش خواهد بود. شاعر در ادامه اشاره میکند که معشوق از درد و رنجی که به دل او وارد کرده، بیخبر است و به نوعی احساس بندگی و اسیری را در برابر ستم معشوقش احساس میکند.
هوش مصنوعی: غم دوری تو بر دل من افزوده است و این انتظار برای دیدن تو دلانگیز است.
هوش مصنوعی: ای بت زیبا، نمیدانی که من چه زنجیری بر پای دلم وجود دارد و این زنجیر از ستم تو به وجود آمده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای برده سر زلف تو از جای دلم
و افکنده سر زلف تو بر پای دلم
درمان دلم لعل لبت گر نکند
پس وای دلم وای دلم وای دلم
تا عشق تو خیمه زد بصحرای دلم
بگرفت سپاه غم سراپای دلم
از لشکر غم چو ملک دل گشت خراب
جان نعره زند که وا دلم وای دلم
عشق تو کلیم طور سینای دلم
داغت حشم سینهٔ صحرای دلم
دردت که طبیب جان بی درد مباد
درمان غمم، مقصد اقصای دلم
جائی که فرو رفت به گل پای دلم
آنجاست مکان تو و ماوای دلم
اگه بودم کجاست جان تو اگر
میدانستم کجا بود جای دلم
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.