سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۷۵

ای گشته فراق تو غم‌افزای دلم

امید وصال تو تماشای دلم

آگاه نه‌ای بتا که بندی محکم

دست ستمت نهاده بر پای دلم