سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۶ یک روز دلت به مهر ما نگراید دیوت همه جز راه بلا ننماید تا لاجرم اکنون که چنینت باید میگوید من همی نگویم شاید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این بیت شعر، شاعر به حالتی اشاره میکند که اگر دل کسی به محبت و عشق او ننگرد، در زندگی اش جز راهی پر از درد و آوارگی نخواهد دید. و حالا که این وضعیت برای او پیش آمده، شاعر میگوید که شاید این سرنوشت اجتنابناپذیر باشد.
هوش مصنوعی: اگر روزی دل تو نسبت به محبت ما نگاه نکند، دیگر چیزی جز راهی پر از سختی و مشکلات به تو نشان نخواهد داد.
هوش مصنوعی: بنابراین الآن که حال تو چنین است، من هم چیزی نمیگویم، شاید که بهتر باشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معشوقهٔ خانگی بهکاری ناید
کاو دل ببرد رخ بهکسی ننماید
معشوقه خراباتی و مطرب باید
تا نیمشبان آید و کوبان آید
معشوقهٔ خانگی به کاری ناید
کو دل بَرَد و روی به کس ننماید
معشوقه خراباتی و مطرب باید
تا نیم شبان زنان و کوبان آید
هر روز کمان گوشه تو بگراید
رو دلبرکی جو که ترا برباید
یا هر که ترا دید ترا سیر آید
بس مرغدلی اگر نباشد شاید
مردی که براه عشق جان فرساید
آن به که بدون یار خود نگراید
عاشق بره عشق چنان میباید
کز دوزخ و از بهشت یادش ناید
گر نعل سمند تو بر آهن ساید
زو چشمۀ خضر در زمان بگشاید
ور خصم تو در آینه رخ بنماید
دست اجل از آینه بیرون آید
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.