گنجور

 
 
 
اوحدالدین کرمانی

هر دل که به کوی دوست منزل دارد

مقصود خود از دو کون حاصل دارد

از حلقهٔ خاص عشق آن کس باشد

کاوچتر به زیر علَم دل دارد

قدسی مشهدی

زین دجله که طوفان به سر پل دارد

آبش مستی بیشتر از مل دارد

سالم جستی، مردی اگر پیش از مرگ

تا زنده بود شمع، تنزل دارد

سلیم تهرانی

ای آن که مسیح آنچه مجمل دارد

از علم آن را دلت مفصل دارد

راضی شده ام باز به ضعف دل خویش

زین دردسری که قرص صندل دارد

رضاقلی خان هدایت

واحد که به کوی دوست منزل دارد

غم نیست اگر غم تو در دل دارد

پیوسته به تعمیر بدن مشغول است

بیچاره همیشه دست در گل دارد

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از رضاقلی خان هدایت
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه