دوش مرا عشق تو ز جامه برانگیخت
بی عدد از دیدگانم اشگ فرو ریخت
دست یکی کرد با صبوری و خوابم
آن ز دل از دو دیده یکسر بگریخت
باد جدا کرد زلفکان تو از هم
مشک سیه با گل سپید برآمیخت
مشک همی بیخت زلف تو همه شب دوش
اشگ همی بیختم چو مشک همی بیخت
بس بود این باد سرد باده نخواهم
کش دل مسکین به دام ذره در آویخت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دربارهی تجربهی شدت عشق و احساسات عمیق شاعر است. شاعر از تأثیر عشق بر وجودش صحبت میکند و میگوید که عشق او را از خواب و آرامش دور کرده و اشکهایش مانند باران میریزد. همچنین به تصویر زلف معشوق اشاره میکند که مانند مشک تیرهای با گل سفید ترکیب شده و دلی را که در دام عشق گرفتار شده توصیف میکند. او به باد سردی اشاره میکند که زلف معشوق را از هم میگسلد و در نهایت به تردیدش در نوشیدن شراب به خاطر اندوه دل اشاره دارد.
هوش مصنوعی: دیشب عشق تو باعث شد که از چشمانم بیوقفه اشک بریزد و من را از خواب بیدار کند.
هوش مصنوعی: یکی با صبوری و آرامش دست در دست من گذاشت و در حالیکه خوابم میبرد، ناگهان غم و مشکلات از دلم مثل قطرات اشک از چشمانم خارج شدند.
هوش مصنوعی: باد زلفهای تو را از هم جدا کرد و آنها را با هم در آمیخت؛ گویی مشک تیره با گل سپید ترکیب شده است.
هوش مصنوعی: در شب گذشته، موهای تو مثل مشک مدام میریخت و من هم اشکهایم را مانند آن مشک، بیوقفه میریختم.
هوش مصنوعی: دیگر از این باد سرد و ناپایدار خسته شدم و نمیخواهم شراب بنوشم. دل بیچارهام را به دام ناچیزی نخواهم انداخت.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.